Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Wednesday, January 4, 2017

شالمانصر سوم و شمشی ادد پنجم از آشور
فرزند و جانشین آشور ناصرپال، شالمانصر سوم ) 824 – 858 ( بود.
او در شقاوت و انرژی همانند پدر خود و در تعهداتش از واقعبینی
کمتری برخوردار بود. سنگنوشتههای او در ترکیبی عجیب و غریب
از بابل و آشور، موفقیتهای قابل توجه او را ثبت کردهاند اما همیشه
قادر به پنهان کردن شکستهایش نیستند. یورشهای او اغلب بر علیه
سوریه بود. در حالی که او قادر به جنگ با سوریهی شمالی بود وآن را
تبدیل به یک ایالت کرده بود در جنوب تنها توانست ایالت قدرتمند دمشق
را تضعیف کند و حتی بعد از چند سال جنگ نیز نتوانست آن را نابود
کند. در سال 841 یورش ناموفقی را به دمشق انجام داد. در 841 او
همچنین ی هو (Jehu) شاه از اسرائیل را مجبور به پرداخت خراج کرد.
شالمانصر در تهاجمهای خود به سیلیسیا )قیلیقیه( موفقیت اندکی داشت.
همین اتفاق در مورد شاه اورارتو از ارمنستان رخ داد که به هر حال
شالمانصر از آنجا با مقادیر عظیمی از الوار و سنگهای ساختمانی
بازگشت. شاه و در سالهای بعد ژنرال د یان آشور (Dayyan – Ashur) چندین بار به ایران غربی یعنی به استانهایی مانند م نای
(Mannai) و کمی دورتر از آن به پارس رفتند. آنها همچنین در طی
این جنگ با مادها مواجه شدند.
در بابل ماردوک زکیر شومی اول (Marduk – zakir – shumi)
در حدود سال 855 بر تخت سلطنت نشست. برادر او ماردوک بل
اوساتی (Marduk – bel – usati) بر علیه وی شورش کرد. در سال
851 شاه مجبور شد تا از شالمانصر درخواست کمک کند. هنگامی که
سرانجام در 850 غاصب از میان برداشته شده بود شالمانصر به بابل
جنوبی رفت که در آن زمان کاملأ تحت سلطهی ارمنیها بود. آنجا او
با کلدانیها  که برای اولین بار در تاریخ از آنها یاد شده  مواجه شد که
  
بعدها نقش رهبری را در تاریخ بازی کردند و شالمانصر آنها را
خراجگزارخود نمود.
او طی حکومت طولانی مدت
خود معابد، قصرها و پادگانهای
متعددی در آشور و همچنین در
سایر پایتختهای سرزمین خود بنا
کرد. هنرمندان او تعدادی مجسمه و
لوح خلق کردند و در میان
معروفترین آنها ستون هرمی
سیاهی حاوی تصویری از ی هو
(Jehu) شاه اسرائیل میباشد که در
حال پرداختن خراج است. درهای
برنز از شهر ایمگور  انلیل
(Imgur – Enlil) یا بالاوات
(Balawat) از جریان یورشهای
او تصاویری واقعی تصویر
کردهاند. صدها عاج که با ظرافت حکاکی شدهاند همراه با تعدادی از
هنرمندان  که بعدآ کالاخ را تبدیل به مرکزی برای هنر مجسمهسازی
با عاج کردند  از فنیقیه به آشور حمل شدند.
در آخرین چهار سال حکومت شالمانصر ولیعهد او آشور دا، عین
اپلا (Ashur – da’in – apla) شورشی به راه انداخت. شاه پیر پسر
جوانتر خود شمشی ادد را به عنوان ولیعهد جدید اعلام کرد. شمشی ادد
پنجم که مجبور به فرار به بابل شده بود در نهایت تحت شرایط
تحقیرآمیزی سلطنت را با کمک ماردوک  زکیر  شومی به دست آورد.
به عنوان پادشاه او در موقعیتی متفاوت به ارمنستان جنوبی و آذربایجان
یورش برد که بعدأ در مقابل بابل ایستادند. او در جنگهای متعددی با
شاهان بابل یعنی ماردوک  بالاسو  ایقبی (Marduk - balassu - iqbi) و بابا  اخا  ایدین (Baba - aha - iddinn 818- 812) پیروز
شد و به سمت کالاخ پیشروی کرد. به هرحال بابل همچنان مستقل ماند.
ادد نیراری سوم و جانشینانش
شمشی ادد پنجم درگذشت در حالی که ادد نیراری چهارم ) 783 –
810 ( هنوز کوچک بود. مادر بابلی او سمورامات (Sammu ramat)
یا شمیرام ادارهی حکومت محلی را در دست گرفت و با انرژی فراوانی
تا سال 806 ق. م. حکومت کرد. یونانیها که او را سمیرامیس خواندند
با یک افسانه به وی اعتبار بخشیدند اما از نظر تاریخی اطلاعات کمی
در مورد او وجود دارد.
ادد نیراری بعدأ یورشهای متعددی را بر علیه مادها و همچنین سوریه
و فلسطین انجام داد. در سال 804 ق.م
.او به غزه رسید اما دمشق همچنان
شکستناپذیر ماند. وی همچنین در بابل
جنگید و به حفظ نظم در شمال کمک
کرد.
شلماناصر چهارم ) 773 – 783
ق.م.( بر علیه اورارتو که در آن هنگام
تحت حکومت شاه آرگیشتی 755) -
780 (Argishti در اوج قدرت خود
بود جنگید. او با موفقیت از بینالنهرین
شرقی در مقابل حملات ارمنیها دفاع


کرد. از طرف دیگر او بخش اعظم سوریه را بعد از یورش به دمشق
در 773 ق.م. از دست داد. تصویر حکومت آشور – دن سوم ) 755 –
772 ( به خاطر شورشها و شیوع طاعون تیره شد. از آشور نیراری
پنجم ) 746 – 754 ق.م.( اطلاعات کمی موجود میباشد.
در آشور ساختمان فئودالی جامعه تا حد بسیار زیادی دست نخورده
باقی ماند. تعدادی از سرزمینهای مورد یورش ادغام شده بودند تا
ایالات بزرگی را تشکیل دهند. حاکمان این ایالات گاهی استقلال قابل
ملاحظهای را به خصوص تحت حکومت شاهان ضعیفت ر بعد از ادد
نیراری سوم بدست میآوردند. سرازیر شدن مردم آواره به شهرهای
آشور موجب به وجود آمدن کلانشهرهای بزرگی شد. غنائم جنگی
همراه با تجارتی گسترش یابنده موجب به وجود آمدن یک طبقهی
بازرگان ثروتمند شدند. جمعیت متراکم شهرها باعث ازدیاد تنش شدیدی
شد که تنها شاهان قوی قادر به کنترل آن بودند. تعدادی از پایتختهای
سرزمینهای مورد هجوم مانند پایتخت ایالات مهم، باقی ماندند اما تعداد
بناهای تازه بسیار کم بود. یک نیروی اشغالگر پایا در این ایالات مورد
مورد نیاز بود و این نیروی به نسبت کل نیروهای نظامی به طور پیوسته
رشد کرد.
مدارکی مبنی بر آموزش افسران در زمینهی پشتیبانی نظامی وجود
ندارد. خدمت نظام توسعه یافت و تبدیل به بزرگترین بدنهی اجرایی یعنی
دربار سلطنتی با هزاران کارگزار و هنرمند در شهرهای مسکونی
مختلف شد. در حدود سال 1000 ق. م. انحطاط فرهنگی بر حکومتهای
آشور ناصرپال و شالمانصر س.م غلبه کرد.
کارهای ادبی همچنان به آشوری نوشته میشدند و بندرت از اهمیت
چندانی برخوردار بودند. ادبیات که از بابلیها گرفته شده بود بیشتر با
نوشتار جدید توسعه پیدا کرد اگرچه بندرت میتوان کارهای نوشته شده
در آشور و بابل را از هم تشخیص داد.
در زمینه مذهب، مذاهب رسمی آشور و نینورتا ادامه پیدا کردند، در
حالی که مردم عادی راه جداگانهی خود را طی میکردند. در بابل از
ساختار فئودال چیزی باقی نمانده بود. اغلب زمینها مورد هجوم
ارمنیها که درابتدا چادرنشین بودند قرار گرفتند. رهبران قبایل و
طایفههای آنها به تدریج جایگزین اربابان قبلی شدند. کشاورزی در
مقیاس بزرگ دیگر امکانپذیر نبود مگر در حومهی کلانشهرها.
رجحان مدارس بابلی برای کاتبان بابلی شاید از ادغام یک ادبیات آرامی
جلوگیری کرده باشد. به نظر میرسد آرامیها از هر نظر در فرهنگ
بابل جذب شده بودند. فرقههای مذهبی در شهرها به طور اساسی مانند
قبل باقی ماندند. امپراطوری بابل به استثنای برخی شهرها به آهستگی
به سوی فقر پیش میرفت. در 764 ق.م. بعد از یک اپیدمی، حماسهی
ارا (Erra) خدای جنگ و طاعون توسط کبتی – ایلانی - ماردوک
(Kabti – ilani- marduk) نوشته شد. او یک طرح اصلی به وجود
آورد که به طور قابل ملاحظهای از حماسه های قدیمی دور شد. در
حماسه عبارتی وجود دارد که اعلام میکند که متن طی یک رویا به
شاعر الهام شده بود. مباحثات طولانی خدایان در فرم یک شکل فعالانه
مهمترین بخش حماسه را تشکیل میدهند. ادامه مطلب در شمارهی آینده

منبع:
The Assyrian Empirewww/anglefire.com/n/Gilgamesh/Assyria.html
نامه‌های آشور

نامه وسیله ای باستانی است که دارای انواع مختلف میباشد و همواره
مهمترین وسیله ی ارتباط از راه دور بوده است. در طول تاریخ نامه ها
از طرق گوناگونی به مقصد خود رسیده اند. کبوتر نامه بر، پیک یا
چاپار، پست و در نهایت پست الکترونیکی از امکانات حمل نامه
بودهاند.
نامه ها نه تنها حامل پیامهای گوناگون بوده اند  که تأثیرات بسیار
مهمی در زندگی فرد یا ملت یا کشور داشته اند  بلکه از جمله ی آثاری
هستند که در زمره ی مدارک معتبر تاریخی به شمار رفته و به منظور
شناخت تاریخ جهان، کشورها و انسانها مورد استفاده قرار میگیرند.
در زمینه ی تاریخ آشور نیز مکاتبات سلطنتی و نامه های تجاری از
مهمترین مدارکی هستند که بسیاری از جنبه های تاریک زندگی
آشوریها طی قرون مختلف برقراری امپراطوری آشور را روشن
مینمایند. این نامه ها طی حفاریهایی که باستانشناسان معروف و
معتبر طی دو سه قرن اخیر انجام داده اند بدست آمده و حاوی اطلاعات
بسیار مهمی از زندگی آشوریها تحت حکومت شاهان نامداری مانند
سارگون دوم، سناخریب و غیره بوده اند.
بخشی از نامه ها، مکاتبات سلطنتی هستند که شامل نامه های
فرمانروایان تابع امپراطوری آشور و همچنین فرمان شاه برای آنان
میباشند، و بخشی دیگر نامههای مردم عادی مانند نامه ی زنانی که
همسرانشان به منظور تجارت در سرزمینهای دور سکنی داشتند و
جواب همسران این زنان به آنها.
نامه ها همواره 30 % تا 40 % آرشیو آشوریهای قدیمی را تشکیل
میدادند. حدودأ هزار متن قدیمی آشوری توسط CDLI طبقه بندی شده اند
که آشوریهای قدیم را صاحب یکی از بزرگترین مجموعهی نامه های
بینالنهرین می کند.
نامه های قدیمی آشوری با فرمولی به سبک بینالنهرین قدیم و با این
جمله: ana qibi – ma umma - ma )به ... بگو ... چنین میگوید(
شروع میشدند. اما هنگامی که نویسنده از موقعیت اجتماعی بالاتری
نسبت به گیرنده برخوردار بود شروع نامه معکوس بود. اما برای پایان
نامه هیچ فرمولی برای آرزوی سلامتی و موفقیت وجود نداشت.




نامه ای از آشور تاکاتو و شَمَش اَبی
به ابو شلیم و آمار ایشتار



بعضی از نامه هایی که در کانش یافت شده اند متعلق به تعداد قابل توجهی از زنانی هستند که در خدمت شاهزاده خانمها میباشند . در این نامه ها که زنان اغلب به پدران و برادران خود نوشته اند آنها را در جریان وقایعی که در آشور اتفاق افتاده قرار داده اند اغلب نوشته های آنها در مورد مسایل کاری بوده و نشان میدهد که احساس آنها این بوده
که ترک شده اند و برای کاری که انجام میدهند به اندازه لازم تغذیه نمیشوند.
در یک نامه ی دیگر چنین میخوانیم "به اینایا (Innaya) بگو: آرام کوبی (Aram kubi) چنین میگوید " تو برای من اینگونه نوشتی: دستبندها و حلقه هایی را که آنجا هستند نگهدار. بگذار من برایتان غذا تهیه کنم." این درست است که تو نیم پاوند طلا را از طریق ایلی  بَنی برای من فرستادی، اما چه دستبندهایی برای من گذاشته ای؟ هنگامی که تو اینجا را ترک کردی برای من یک ش ک ل نقره باقی نگذاشتی. تو
خانه را خالی کردی و همه چیز را با خودت بردی. بعد از رفتن توقحطیهای متعددی در شهر آشور اتفاق افتاده است. تو برای من حتی ک لیتر جو نگذاشته ای. من باید برای بقای خودمان جو بخرم وهمینطور چیزهایی برای مجموعه معبد... . اسرافی که تو در مورد آن مینویسی کجاست؟ من تمام دارائی ام را خرج کردم. بعلاوه بشهرداری نیز برای آنچه که خانه اَدادا (Adada) بدهکار بوده پرداخت کرده ام. تو چه شکایتهایی داری که درباره آنها برایم مینویسی؟ ما چیزی برای ادامه زندگی نداریم. پس ما کسانی هستیم که شکایت داریم. آیا فکر میکنی میتوانیم اسراف کنیم؟ من هر چه که موجود بود یکجا جمع کردم و برایت فرستادم. اکنون من در یک خانه خالی زندگی میکنم. حال زمان آن رسیده است که نقره هایی راکه در مقابل پارچه هایم بدست آورده ای برایم بفرستی تا بتوانم جو بخرم.
حتمأ قیمت منسوجات را به نقره بفرست، حداقل ده سیمدو (Simdu) .در نامهای دیگر چنین نوشته شده است: پوزور آشور میگوید "به نوخشاتوم بگو: پدرت برای من درباره تو اینگونه نوشته که من باید با تو ازدواج کنم. من خدمتکارانم را با یک نامه برای پدرت فرستاده ام تا بگذارد تو بیایی و من از تو میخواهم، لحظه ای که نامه من را میخوانی از پدرت اجازه بگیر و همراه خدمتکاران من به اینجا بیا.من کسی را ندارم که به من خدمت کند و میز را بچیند. اگر باخدمتکاران من نیایی با دختر جوانی از واخ شوشانا ازدواج خواهم کرد. توجه کن، تو و خدمتکاران من، تأخیر نکنید و بیایید!
: نامه ای دیگر از کانش باز از طرف لَمَساسی میباشد. متن این نامه بدین ترتیب است
بدین ترتیب است: به پوشو - کن بگو که لَمَسی که کولومایا برای من نه پارچه آورد . ایدین سوئن برای من سه پارچه آورد. دن آشور برای من دو عدد کاسه برنز آورد ا یا شار یک عدد کاسه برنز و یک ملاقه برنز آورد ایدین سوئن  .  (Lamassi)
آمد وبرایم یک ملاقه برنز آورد. اَخو  و اقار برایم یک کاسه نقره  (Ahu – waqar)
برایم یک ملاقه برنز آورد. ایکوپا برایم یک کاسه نقره ، تعدادی فنجان ملاقه و اشیاء نقره آورد. اگر تو ارباب من هستی در مورد لباسهایی که برای من نوشته ای ومن برایت نفرستادهام عصبانی نباش. 
از زمانی که تو رفته ای دختر رشد کرده و من مقدار کمی پارچه سنگین برای واگون تهیه کردهام وبرای افراد خانواده و کودکان هم پوشاک تهیه کرده ام و به همین علت نتوانستم برایت کمی پارچه بفرستم. هر قدر پارچه که بتوانم تهیه کنم  هر قدر پارچه که بتوانم تهیه کنم با کاروانهای بعدی برایت خواهم فرستاد." در ارتباط با نامه اَبوم ایلی روبروی خانه ات، ایکوپیا آتایا  دیوارش را بنا کرد. من هم اعتراض کردم اما او گفت " من با او به توافق خواهم رسید." من از او به خاطر هیچ خشمگین نخواهم بود. او گذاشت و رفت. تو که آنجا هستی به او اینگونه بگو "چرا دیوارشما در مقابل خانه ی من بنا شده؟ شما درست مانند کسی که ملکی بدون محافظ دارد اقدام کردید. در رابطه با نان آبجو که برایم نوشته ای، نان
آبجو قطعأ درست شده و آماده است. دختر کوچک کاملأ بزرگ شده، آنجا را بگذار و بیا اینجا. به خدای آشور توکل کن و پای خدایت لمس کن



منابع:
1 – old Assyrian letters cdli.ox.ac.uk/wiki/doku.php?id=old_assyrian_letters
2 – A History of the Bronze Age in Mesopotamia 3 - Women and Economy in the Family Sphere According to the Old Assyrian Sources/ refema.hypotheses.org