Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Tuesday, February 12, 2013

          شامیرام داودپوریان

   تصویری از زنان آشوری را می توان در سفرنامه های متعددی که غربیها بعد از بازدید از ایران نوشته اند مشاهده کرد. از جمله این سفرنامه ها سفرنامه سرهنگ گاسپار دروویل است که در سال 1819 در سن پترزبورگ منتشر شده است.دروویل که بمدت سه سال در ایران اقامت داشته و کشور ایران را در زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار مورد بررسی دقیقی قرار داده است  در مورد زنان نسطوری(آشوری) چنین می نویسد: زنان نسطوری دوش به دوش مردان به کار پرداخته و قسمت اعظم روز را در مزارع به شخم و بذرافشانی مشغول می شوند و به هنگام درو مزرعه را به هیچ وجه ترک نمی کنند.زنان نسطوری به مراتب خوش معاشرت و خوش قیافه تر و پاکیزه تر از زنان ارمنی هستند. در سراسر آسیا به مهارت در گلدوزی و ابریشم کاری معروفند و از این راه درآمد قابل ملاحظه ای کسب می کنند.( سفرنامه دروویل ص:125 ترجمه جواد محبی، انتشارات نیک فرجام)  .                                                                                             
  م.ا.لالایان نیزکه عضو انجمن جغرافیائی امپراطوری روسیه بود وکتاب خود بنام آشوریهای منطقه  وان را در 1913 منتشر کرد می نویسد که زنان آشوری منطقه وان آزادانه زندگی می کنند و در هنگام کار و فعالیت در مزارع یا در زمینهای نزدیک به کوهها امکان دیدار مردان وزنان را به یک اندازه  دارند. وی اضافه می کند که زنان آشوری هم امور داخل خانه و هم کار در دشت و صحرا  مانند جمع آوری علوفه و مواد سوختنی و آوردن آب و پختن نان و غذا را بعهده دارند. حتی همسران ملیک ها که رهبران قبائل بودند نیز بهمین روش   زندگی و بدور از کاهلی به امور مختلف خانه رسیدگی می کردند.              
   از میان زنان نسطوری نام سورمه خانم نامی آشنا و قابل احترام است. وی که پرنسس قوچانوس و سمیرامیس دوم لقب گرفته بود سالها رهبری کلیسای شرق رابعلت خردسالی برادرش پاتریارک بعهده داشته است. آقای ویگرام که در سال 1914 شرح سفرها خود را به منطقه خاورمیانه تحت عنوان گهواره بشریت منتشر کرده است در مورد این زن نامدار چنین می نویسد: مار شیمون دو یاور داشته است که یکی از آنها هنوز همرا اوست . و این فرد خواهرش سورمه می باشد.مستر ویگرام از وی بعنوان لیدی سورمه یاد می کند و او را یک زن با فرهنگ و روشن فکر می نامد. ویگرا م می نویسد : وی از تحصیلات خوبی برخوردار است و زبان انگلیسی را بخوبی صحبت می کند و توانایی مطالعه آثار نویسندگانی چون اسکات و استیونسون و سی.ام.یونگ را در کنار الهیات عبادتی انگلیسی دارد.اویک مرجع شناخته شده  در تمام مراسم و عبادات و مشاور مورد اعتماد برادرش در تمام امور دفتری می باشد.                                                                      
    سورمه خانم بمدت دو سال  برای گفتن امتیازاتی برای آشوریها با سیاستمداران برجسته جهان بحث و مذاکره می کرد.وی که زنی تحصیل کرده بود، علاوه بر مسائل سیاسی بر موضوعات مذهبی و آداب ورسوم کلیسای شرق نیز احاطه داشت.او در سال 1919 بعنوان نماینده و سفیر آشوریها  به کشور انگلیس رفت و در مورد آینده ملت آشور با دولتمداران انگلیس منجمله ملکه ملاقات و گفتگو کرد.                                                                                                       
راخی خانم همسر پرنس لسنیکف و مادر برزو خان، فرامرز خان و نظرآقا عین السلطنه بود که بعلت کمک  به مستمندان و تربیت فرزندانی لایق شهرت فوق العاده ای بدست آورد. پس از آنکه شوهرش در دفاع از مملکت ایران درجبهه جنگ با عثمانی ها کشته شد، راخی خانم جهت   گرفتن امتیازاتی برای قرزندانش از اورمیـــه به تهران آمـد و به حضور فتحعلی شاه رسید. برای راخی لقب "خانم" و برای هر یک از فرزندانش علاوه بر عنوان خانی، یک قبضه شمشیر مرصع اعطا شد. لسنیکف یک شاهزاده لهستانی بود که برای تعلیم قشون ایران با سبکهای نظامی پیشرفته در خدمت عباس میرزا نایب السلطنه ایران بود.                                                                                                                        
   در اواخر قرن نوزدهم با آمدن هیئت های مسیحی به منطقه خاور میانه و بخصوص کردستان و اذربایجان تغییرات مهمی در زندگی آشوریها  بوجود آمد. این رسولان که هدفشان تبشیر مسیحیت بود در کنار فعالیتهای مذهبی و درمانی وخیریه خود، فعالیتهای فرهنگی فراوانی جهت رسیدن به اهداف خود انجام دادند که موجب گسترش سطح دانش و فرهنگ در جامعه آشــوری آن زمان شد. نتیجه فعالیتهای  آنها باسواد شدن دختران و پسران روستاهای آشوری نشین بود که بسیار جلوتر از مرکز ایران صاحب مدرسه و دانشگاه شدند. یکی از نتایج فعالیت های هیئت های مسیحی این بود که اولین روزنامه در ایران به زبان آشوری چاپ شد که زاهریرِد باهرا(پرتوهای نور) نام داشت. همچنین اولین مدرسه مدرن(1836) و اولین مدرسه دخترانه(1838) و اولین دانشکده پزشکی ایران( 1880در روستای سیر ) تأسیس شد که نخستین پزشکان ایرانی را تربیت کرد(اولین دختری که در ایران درس پزشکی را در دانشگاه اورمیه به پایان رساند یک دختر آشوری بود). .یک مدرسه عالی پرستاری هم کمی بعد تأسیس شد که تمام دانش آموزان آن دختران آشوری بودند. مانند این مدارس در همدان و کرمانشاه و تبریز هم برپا شدند.از میان دانش آموختگان این مدارس زنانی را می تون نام برد که نامشان در تاریخ این قوم ثبت شده است. 
    سارا قشه اوشانا  یکی از اولین فارغ التحصیلان آموزشگاه مذهبی دختران در اورمیه و اولین زن مترجم در ایران بود. کتاب ترجمه شده وی از زبان انگلیسی به آشوری در 1892 در اورمیه به چاپ رسید.                                         شوشن اوشانا دختر سارا قشه اوشانا اولین مدیره زن ایرانی بود که  مدیریت مدرسه ای در شهرک عولا از توابع سلماس را بعهده داشت.                                                                                                                     
رابی لوسی شاهباز دختر قشه داوید اوشانا  اولین مدرسه دخترانه کرمانشاه را بنام مدرسه سعدی تأسیس نمود.وی از فارغ التحصیلان آموزشگاه دخترانه فیسک در اورمیه بود.                                                                           
رابی اَمه ایونجانی دختر حکیم پیرَه یوسف از دانش آموختگان آموزشگاه دخترانه فیسک اورمیه بود. وی مدرسه پسرانه انوری را در کرمانشاه تأسیس کرد و در تربیت نسل جوان زحمات بسیاری کشید  .                                                       
رابی لوئیس اورشان: مدیره بزرگترین و معروفترین دبیرستان دخترانه ایران به نام دبیرستان نوربخش بود که به زردشتیان تعلق داشت. تعدادی ازمعروفترین زنان ایران در این مدرسه تحصیل کرده اند.                                                 
جودت خانم: که لقب ژاندارک آشوریها را داشت دخترکشیش اوراهم مورحاج وهمسر کشیش یعقوب کنسول امریکا در اورمیه بود. بعد از کوچ آشوریها از اورمیه(بعد از جنگ اول جهانی) وی همچون یک شبان آن عده از آشوریهایی را که نتوانسته بودند همراه سایر افراد خانواده شان از اورمیه کوچ کنند سامان داد. و این کار را در شرایطی انجام داد که هرج و مرج حاکم بود وعثمانیها دست به غارت و چپاول می زدند. وی  مردمی را که به کلیساها پناه برده بودند در قلعه صاحابی جمع کرد و به مسائل مربوط به خوراک و پوشاک و درمان آنها رسیدگی می کرد. پس از مدتی این پناهگاه توسط انگلیسیها تعطیل شد و آشوریها را از آنجا بیرون کردند و به تبریز فرستادند .جودت خانم در تمام این مراحل همراه مردم بود ودر مخالفت با انگلیسیها تلاش می کرد و سعی داشت که مردم را در همان قلعه صاحابی نگه دارد. اما موفقیتی حاصل نکرد و انگلیسها مردم را به سمت تبریز روانه کردند. مردم پای پیــاده  تا کنــار دریاچه اورمیه  راه پیموده واز آنجــا با کشتــی به تبریز رفتند. در شهر تبریزاسکان یافته و کمکهای لازم با آنها اعطا شد. حتی بچه ها را هم به مدرسه (لازاریت ها و امریکائیها) فرستادند. وبه این   ترتیب این زن فداکار عده بیشماری را از مرگ حتمی نجات داد .                                                                  

   نخستین انجمن ها ی زنان آشوری نیز در این دوران بوجود آمدند. در نیمه اول قرن بیستم یعنی بعد از بازگشت آشوریها ازمهاجرت (1923)  هر کدام از فرقه های مختلف کلیسایی گروه زنان متعلق به خود را تشکیل دادند که هدف اصلیشان انجام فعالیتهای خیریه از طریق برپایی بازارهای ویژه اعیاد بود. رسیدگی به نیازمندان و عیادت بیماران هم ازدیگر وظایف این انجمنها بود. اولین انجمن زنان در اورمیه متعلق به کلیسای انجیلی بود که در سال 1925 تحت نام گروه خیاطی کلیسای انجبلی و به سرپرستی خانم استر علمشاه تأسیس شد . در همان سال گروه خیاطی کلیسای کاتولیک تحت نام انجمن یاران توسط رابی حوری و کشیش خانبابا  تأسیس شد.در ابتدای سال 1926 انجمن خیریه بانوان آشوری توسط راخیل خانم نویمان در تهران تشکیل شد. این اولین تشکیلات مستقل زنان آشوری بود که تا پنجاه سال بعد به فعالیت خود ادامه داد.                          
    در صفحات تاریخ  آشوریها  از زنان دیگری نیز نام برده شده است که از شخصیت  فوق العاده ای برخوردار بوده اند. آندره گوالوویچ نقاش نامدار آشوری در یکی از تابلوهای زیبا و تأثیرگذار خود که آن را گنجوی طیاری نامیده مبارزات مردم غیور آشوری را به تصویر کشیده است. گنجو زنی از منطقه طیاری واقع درکوهستانهای جنوب شرقی ترکیه بوده است که در مبارزات آشوریها در مقابل نیروهای عثمانی طی جنگ اول حهانی دوش بدوش مردان جنگیده بود. نقل شده است که وی در یکی از این جنگها از تکه ای از لباس خود بصورت یک پرچم برای تشویق مردان به حمله به دشمن استفاده کرده بود.   
 مارگرت جورج نیز ازجمله زنان نامداری بود که نامش در تاریخ   جامعه آشوری ثبت شد. وی که فرزند یک مبارز آشوری بود، در سال1941 در منطقه برور در شمال عراق بدنیا آمد.وی خیلی مبارزه مردم ستمدیده عراق پیوست و درجنگ 1960  
که آشوریها وکردها متحدأ بر علیه حکومت عراق می جنگیدند همراه پدر و برادرانش درمبارزات شرکت کرد وبا رشادتی که   نشان داد  تبدیل به یک اسطوره شد. مردم او را شامیرام می نامیدند که نمایانگر میزان علاقه و احترام شان به او بود.عکس   مارگرت در لباس رزم سالها زینت بخش دیوار خانه های مردم بود. وی درسال 1969 پس از هشت سال مبارزه در خانه اش درروستایی در شمال عراق به قتل رسید زیرا مشخص شده بود که  منافع و حقوق آشوریها  برای او در اولویت قرار دارند.        
   اکنون در پایان قرن بیستم جامعه آشوری زنان بسیاری را در بر دارد که به آنها افتخار کند. زنانی که پزشک، وکیل، سیاستمدار، فیلمساز، استاد دانشگاه هستند. از این زنان می توان پاسکال عیشو ورده وزیر سابق مهاجرت و پناهندگان عراق، عطیه گَمری نماینده پارلمان هلند، آنا عیشو نماینده کنگره امریکا، هلنا گیورگیس نماینده سابق پارلمان کانادا، روزی ملک یونان نویسنده و کارگردان،مرحومه لینا یعقوبوا فیلمساز را نام برد.علاوه بر این زنان که از موقعیت شغلی خاصی برخوردارند، هزاران زن آشوری در سراسر جهان هستند که بار سنگین فعالیت های اجتماعی جوامع آشوری را بر دوش می کشند. آنها در زندگی خود همسرانی با وفا و متعهد، مادرانی مهربان و دلسوز؛ کارمندان و مدیرانی جدی و مسئولیت پذیر و در نهایت آشوریهایی با وجدان بیدار هستند که هر چهار نقش خود را در حد عالی ایفا می کنند.                                     
منابع:                                                                                                                                                             
1 Every Day life in Assyria: Georges Contenau  
 2Women And Their Agency In The Neo Assyrian Empire: Sanna Teppo 1.2.2005
  سفرنامه دروویل: سرهنگ گاسپار دروویل. مترجم جواد محبی
  4 ـ مسیحیت در ایران: سعید نفیسی                                                                                            
  ܐܵܬܘܼܖ̈ܵܝܸܐ ܕܡܲܗܲܠ ܕܘܵܐܢ ܒܝܲܕ̣ ܚ. ܐ. ܠܵܠܵܝܵܐܢ. ܬܘܼܪܓܸܡܵܐ ܒܝܲܕ: ܦܪܵܢܣܵܐ ܒܸܒܠܵܐ