Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Friday, December 12, 2014


 آداب و رسوم آشوری                                 
شامیرام داودپوریانهر ملت و هر قوم دارای آداب و رسوم ویژهای میباشد که طی هزاران سال حیات خود کسب کرده است و نه تنها او را از سایر ملتها و اقوام متمایز میکند بلکه هویتی ویژه نیز به او میبخشد. به عنوان مثال رسوم ازدواج یا تدفین یا جشنهای گوناگون متعلق به هر قوم متفاوت بوده و همین تفاوتهای فرهنگی است که زیبایی خاصی به فرهنگ و تمدن جهانی میبخشد. هر قوم و هر ملتی سعی درحفظ آداب و رسوم خود دارد زیرا آنها از اجزا تشکیل دهنده فرهنگ وی به شمارمیروند و فرهنگ نیز به نوبه خود بخشی از هویت و موجودیت آن ملت و قوم میباشد. از این روست که سهم بزرگی از تلاشهای یک ملت و قوم به ویژه اقوامی که به صورت اقلیت زندگی می کنند صرف حفظ و تقویت زبان و آداب و رسوم خود میشود. در این بخش از بولتن سعی بر ثبت آداب و رسوم نیاکان خود داریم، رسومی که متعلق به هزاران سال پیش و متعلق به قومی است که از پایه گذاران تمدن جهانی بوده است. این آداب و رسوم متعلق به زمانیست که نیاکان ما در روستاها زندگی میکردند و هنوز تحت تأثیر فرهنگهای دیگر قرار نگرفته بودند زیرا بدان هنگام که مردم ما از روستاهای خود مهاجرت کردند و در شهرها سکونت گزیدند به تدریج تحت تأثیر زبان و آداب و رسوم دیگر اقوام قرار گرفتند و به مرور زمان این تأثیر موجب تضعیف زبان و آداب قدیمی جامعه ما شده است. البته این پدیده یعنی غلبه فرهنگهای حاکم بر فرهنگهای مغلوب در تمام کشورها و در کل جهان وجود دارد و نمونه بارز آن غلبه فرهنگ غربی و تضعیف فرهنگ های بومی درتمامی کره زمین میباشد. این تأثیر به حدی جدی است که بسیاری از حکومتها در پی یافتن راه حلهایی برای جلوگیری از آن هستند

جشن عید میلاد
مراسم جشن میلاد مسیح با روزه 25 روزه که اصطلاحأ روزه کوچک نام دارد شروع میشود. اجداد ما که مسیحیانی بسیار مومن بودند تمام این ایام را روزه میگرفتند و این روزه به صورت پرهیز از تمامی مواد حیوانی اعم از گوشت وباقی فرآورده های حیوانی مانند ماست، شیر، تخم مرغ و کره و... بود. در این میان بعضی از زنان آشوری قبل از شروع روزه تمامی ظروف را شسته و با آب میجوشاندند تا هر گونه آثار چربی حیوانی از آنها زایل شود مبادا که باعث ابطال روزه شود . غذاهایی که ویژه این عید طبخ می شد شامل انواع ذیل می باشند
  خوراک لوبیا که در آن از گردو به جای روغن و هم چنین قارچ استفاده میشد
       ججیکِ سیب زمینی که غذایی است حاوی سیب زمینی آب پز له شده به همراه ریحان سیاه خشک و نمک و فلفل قرمز
 دلمه بدون گوشت که حاوی سبزیجات ویژه و بلغور گندم و روغن کنجد است
  سیب زمینی له شده یا مارچالوس که حاوی سیب زمینی و پیاز داغ و روغن کنجد و رب گوجه فرنگی و ریحان سیاه میباشد
 برای صبحانه از سیب زمینی آبپز، نان و گردو با عسل و یا شیره انگوراستفاده میکردند 
قبل از فرا رسیدن عید، زنان و دختران خانه را میروفتند و تمامی وسائل آن  به
ویژه پرده ها  را میشستند. مردان نیز دیوارها را با دوغاب سفید میکردند و برای
جشن عید و دید و بازدید آماده میشدند. هم چنین شیرینیهای ویژه عید و لباس های
جدید نیز تهیه میکردند. در اولین ساعات صبح روز عید همه مردم از کوچک و
بزرگ در حالی که لباسهای نو و زیبایی بر تن داشتند به کلیسا میرفتند تا در
مراسم دعای روز عید شرکت کنند. پس از پایان مراسم به خانه باز میگشتند تا
نهار روز عید را گرد هم صرف کنند. البته افرادی که بزرگ خاندان بودند اعم از
پدر، عمو و یا دائی در خانه خود به انتظار فرزندان و اقوام خود می نشستند تا نهار
عید را با هم میل کنند
از آن جا که در ایام قدیم هوا سردتر از اکنون بود و به ویژه در اورمیه که زیستگاه قدیمی آشوریها به شمار میرود، در ایام عید میلاد زمین روستاها پوشیده از برف بود و ارتفاع برف به پشت بام خانه ها میرسید و مردم که نمیتوانستند در خانه ها را باز کنند از راه پشت بامها رفت و آمد میکردند و از این رو عید میلاد در اورمیه همواره برفی بوده و برف بازی در کوچه های روستاها ازسرگرمیهای شادی آور ایام عید بود.البته باید گفت که در آن ایام آراستن درخت کاج مرسوم نبود و مراسم عید بدون این گونه تزئینات برگزار می شد

روزعید میلاد مسیح از تمامی خانه های روستاها بوی دلپذیر غذاهای ویژه عید مانند دلمه، حلیم، پلو یا همان رشته پلو، پلو و خورش لپه به مشام می رسید و همین طورصدای آواز و گفتگو و خنده از هر گوشه شنیده میشد. به غیر از انواع غذاهایی که ذکر شد از میهمانان با شیرینیهای سنتی آشوری مانند کده (گاتا)  نازوکی وکیک طبقه ای گردویی و هم چنین تنقلاتی مانند گردو، کشمش، سنجد و انواع انگور زمستانی پذیرایی به عمل میآمد. میهمانیهای تبریک عید میلاد تا عید تعمید عیسی مسیح ادامه مییافت. البته در تعدادی از روستاهای اطراف اورمیه مانند روستای بابرود دید و بازدید عید وجود نداشت و مراسم عید با خروج مردم از کلیسا و رفتن به خانه هایشان به پایان میرسید به نقل از استاد گرامی جناب آقای شمعون بت ایشوکه البته این از موارد نادر میباشد. در این دید و بازدیدها کودکان از بزرگترها عیدی دریافت میکردند که معمولأ پول نقد بود و پر واضح است که این کودکان تاعیدی خود را دریافت نمی کردند آرام و قرارنداشتند
یک هفته بعد از عید میلاد مردم فرا رسیدن سال نو را جشن میگرفتند. دربعضی از روستاها مانند روستای خسروآباد از اهالی دعوت به عمل می آمد تا درمراسم آن شب شرکت کنند. نزدیک تحویل سال یکی از اهالی را لباس سال کهنه و دیگری را لباس سال نو پوشانده و صورت آنها را نیز مطابق نقشی که داشتند می آراستند. سال کهنه با لباس ژنده و چهره پیر، و سال نو با لباس نو و چهره جوان ظاهر میشد . در این میان همه اهالی روستا در میدان می نشستند و این دو نفر تا رسیدن سال نو با هم مبارزه میکردند و کمی قبل از تحویل سال، سالِ کهنه توسط سالِ نو به زمین زده می شد. سپس همه مردم کف می زدند و به تفریح می پرداختند پس از آن مردم روستا تا فرا رسیدن عید قیام مسیح به استراحت و انجام امورزمستانی خود مشغول میشدند

گفتگو با هانیبال یوسف یک هنرمند آشوری

هانیبال یوسف از هنرمندان آشوری است که در چند سال اخیر به واسطه فعالیتهای مستمر و قابل توجه خود به طور وسیعی شناخته شده است. وی موسیقیدان، آهنگساز، رهبر ارکستر ونوازنده بسیار فعال و پرکاری به شمارمیرود. آخرین برنامه وی که دوئت تناهنگ نام داشت، بسیار موفق بود. این پرفورمنس هنری که در اعتراض به نسل کشی و جنایات داعش برگزار شد، باحمایت انجمن بانوان آشوری شامیرام و درفضای باز تاتر شهر برگزار شد. بدون شک پشتکار و همت او به همراه دانش وتجربه ای که همواره در پی کسب آن است ضامن موفقیت روزافزون وی خواهد شد. در گفتگویی که "شامیرام" با این هنرمند عزیز انجام داده است سخنانی تازه و جالب از او خواهید خواند و با اندیشه های وی آشنا خواهید شد

                    Maryam, Eastern Ave Maria- Messiah Ensemble 2011.wmv      

                           
ش: لطفأ کمی درباره ی خودتان بگوئید. 
 ه: من متولد سال 1349 در شهر مشهد هستم. تا سن 14 سالگی به خاطرکار پدرم در شهرهای مختلفی مانند شاهرود و ساری و گنبد کاووس زندگی کردیم و در نهایت در تهران ساکن شدیم و بعد از آن بود که با جامعه آشوری آشنا شدم در 14 سالگی و پس از سکونت در تهران شروع به فعالیت در کلیسا و انجمن آشوریهای تهران کردم و از آنجا که قبلأ با آشوریها رابطه نزدیکی نداشتم اشتیاق خاصی به این فعالیتها نشان میدادم به خصوص فعالیت در کانون جوانان انجمن و عضویت در گروه تئاتر و پی گیری کارها و اجراهای گروه کر پولوس خفری که در انجمن آشوریهای تهران برگزار میشد، برایم بسیار جالب بود. بعد از پایان دوره راهنمایی در مدرسه بهنام، وارد هنرستان موسیقی شدم و پس از آن، از سال از سال 1375در دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد در رشته موسیقی ادامه داده و مدرک لیسانس گرفتم .البته باید بگویم که هنرستان و دانشگاه بیشتر زمینه سازهستند وامکاناتی را دراختیارهنرجویان قرار میدهند اما این خود فرد است که باید به دنبال آموختن هنرباشد. تدریس موسیقی را از همان دوران هنرستان شروع کردم و واقعیت این است که موسیقی را بیشتر با مطالعات شخصی و کسب تجربیات در کار عملی یاد گرفته ام. پدر و مادرم مرا بسیار حمایت و همراهی کردند و با وجود مخارج سنگینِ یادگیریِ موسیقی از چیزی دریغ نکردند. به همین دلیل من همیشه تحت آموزش بهترین استادان موسیقی کشور بودم و از موهبت فراگیری از استادان بلند پایه ای چون مرتضی حنانه، شریف لطفی و هنرمندان برجستهای چون توماس کریستیان داوید و تنگیزشاولوخاشویلی برخوردار شده ام. در دانشگاه هم تحت آموزش هنرمندانی مانند رافائل میناسکانیان، گاگیک بابائیان، دلبر حکیم اُوا، فرهاد فخرالدینی، کامبیز روشن روان و علی اشرف آریان پور قرار گرفتم

ش: چه شد که به هنر و به ویژه موسیقی روی آوردید؟
 ه: من از کودکی رویا پردازی میکردم زیرا خیلی تنها بودم و دوستی نداشتم. درذهنم این بود که آهنگساز، هنرپیشه، کارگردان و همچنین ستاره شناس شوم. همانطور که گفتم یکی از رویاهای من این بود که آهنگساز شوم و نواختن همه سازها را یاد بگیرم. زمینه ساز این رویا نیز عمویم بود که برایم یک ملودیکا خرید. آن زمان سه ساله بودم و دائی ام دو آهنگ یادم داد که همه گفتند خیلی خوب مینوازم و با استعداد هستم. من هم از این تعریفها لذت بردم و با دیدن کارتونهای والت دیزنی و شنیدن موسیقیهای خوب و زیبا در سالهای بعد، علاقه ام به این رشته بیشتر شد
 ش: خلاصه ای از سابقه فعالیت خودتان را بگوئید. 
من آکادمی موسیقی بن ایل را مدیریت میکنم که نزدیک به 13 سال سابقه فعالیت دارد. همچنین آنسامبل مسایا را بنیانگذاری کرده ام که معمولا سالی یکبار کنسرت برگزار می کنیم . آنسامبل مسایا تا کنون ده ها کنسرت برگزار کرده است که آخرین آن اجرای موسیقی سیاه پوستان در تالار وحدت در تیرماه 93 بود.یک پروژه خاص به نام `گنج کاو` را در جهت حمایت هنرمندان با استعداد به تازگی شروع کرده ام که میتوان آن را از فعالیتهای آکادمی موسیقی بن ایل به شمار آورد. "گنج کاو" نیز برای هنرمندان با استعداد فضای برگزاری کنسرت را فراهم میکند. این ایده به این خاطر به فکر من خطورکرد که راهی برای سایر هنرمندان باز کنم تا رنجهایی را که خودم در مسیر برگزاری کنسرتهایم کشیده ام متحمل نشوند. یک ایده ویژه هم در کارنامه هنری من وجود دارد که بسیار آن را دوست دارم و آن برگزاری پرفورمنسهای هنری به همراه بداهه نوازی پیانوی من است که به شکل دوئت (دونوازی) با یک هنرمند از از یک رشته هنری دیگر برگزار میشود. تا کنون دو اجرا با عناوین رنگاهنگ داشتم که تناهنگ در 4 مهرماه امسال در فضای باز تئاتر شهر و تناهنگ در اعتراض به جنایات داعش برگزارشد
 ش: از کدام یک از برنامه ها یا کنسرتهای خود راضی هستید؟ 
ه: واقعیت این است که انسان هیچ گاه راضی نمیشود. در این مورد باید بگویم که هر چه زمان به پیش میرود و کارهای بیشتری انجام می دهم خوشحالتر هستم و رضایت بیشتری به دست می آورم . تا کنون کنسرت اجرای عاشقانه های معروف جهان به ده زبان که در برج میلاد اجرا شد و کنسرت  موسیقی فولک آشوری  به خوانندگی خانم ویولت سرگیزی و کنسرت  موسیقی سیاه پوستان در تالار وحدت  و همچنین تناهنگ   بهتربن برنامه هایی هستند که میتوانم از آنها نام ببرم. اما رضایت یک امر نسبی است و من به این فکر میکنم که همیشه باید کیفیت را بالا برد

 ش: به نظر شما رمز موفقیت یک انسان اعم از هنرمند و غیر هنرمند چیست؟
 ه: به نظر من اولین رمز داشتن رویایی برای آینده است. در درجه دوم تلاش برای رسیدن به آن رویا و مصمم بودن برای تحقق آن است. برای من موسیقیدان شدن رویایی بود که اگر به آن نمیرسیدم زندگی ام دیگر معنایی نداشت. این رویا در من به قدری قوی بود که باعث شد که تصمیم بگیرم به هر قیمتی که شده به آن برسم. در آن زمان شرایط بسیار سختی در کشور حاکم بود و محدودیتهای بسیار زیادی برای من وجود داشت چه در خانواده و چه در جامعه، چون آن زمان دوران جنگ بود و در آن شرایط رسیدن به این آرزو خیلی مشکل بود. اما چون مصمم بودم، از این موانع گذشتم. آخرین رمز موفقیت این است که باید استانداردها را بالا گرفت. من تشنه خواندن و یاد گرفتن هستم. الان فکر میکنم که من بی سواد ترین هنرمند دنیا هستم! هنگامی که معیار انسان بالا باشد میتواند خودش را بالا بکشد و هر چه بالاتر برود بیشتر متوجه بینهایت بودن علم و کمبود دانش در خود می شود! اما اگر معیار پایینی داشته باشد در همان حد میماند و پیشرفتی نمیکند
ش: به نظر شما هنر چگونه در خدمت جامعه قرار میگیرد و آیا لزوما باید در خدمت جامعه باشد؟
 ه: باید بگویم که هنر درهرحالتی و به هر شکلی خوب است. لازم نیست که محدودیتی یا چارچوبی برایش قائل شویم. هر هنری در جای خود ارزش دارد."هنر برای هنر" سراسر زیبایی، تفکر و خلاقیت است و بدون شک باعث رشد انسان میشود و سطح درک و تعقل را در جامعه بالا میبرد. از سویی انسان نیازمند زیبایی است. هنر به زیباترین شکل زیبایی را در زندگی به جریان میاندازد و از این نظر روح و روان انسان را سیراب میکند. هنر حتی اگر پیامی نداشته باشد به تنهایی کافیست که شخص را به تفکر وادارد و باعث شود که انسان رشد کند. در همه هنرها تفکر و همچنین تکنیک و مهندسی نقش بسیار مهمی دارند همین عوامل به تنهایی کافیست که رشد فکری را در انسان باعث شود و همین رشد فکری باعث دگرگونی درزندگی بشر میشود.هنر، انسان را به تفکردرمورد زندگی شخصی اش، خانواده اش، جامعه، محیط زیست، خلقت، خدا و غیره وامیدارد و این رویکرد باعث میشود انسان در زندگی اش به برداشتهای تازه برسد و قدمهای تازه ای بردارد و در نتیجه، زندگی برای خودش و همینطور برای دیگران زیباتر و پر معنی تر شود. حال اگر هنر در خود پیامی اجتماعی، اخلاقی و فلسفی و... هم داشته باشد به شکلی دیگر رشد به بار میآورد. بنابراین من تاکید می کنم که انسان فرهیخته و آگاه هرگز نباید خود را محدود به چارچوبهای تعصب آمیز بکند. در این صورت میتواند اززندگی خود بیشتر لذت ببرد و از هنرنیزبهرهمند شود
 ش: با توجه به مشکلات ویژه جامعه آشوری چگونه میتوانیم به آن خدمت کنیم؟ 
ه: از دید من بهترین خدمت این است که جامعه را با هنرِ خوب درگیر کنیم. مانند کنسرت، تئاتر، شب شعر، نمایشگاه نقاشی و..همین طور که قبلا هم اشاره کردم همین موضوع به خودی خود باعث تفکر و تحول میشود و تفکر، دستاوردهای خودش را برای جامعه دارد. هنر می تواند آینده نگری و رویاپردازی را در ما تقویت کند. هنر باعث می شود روش های زندگی ما بر اساس تعقل و زیبایی شناسی دگرگون شوند. این تغییر در ساده ترین شکل خود میتواند از تغییر مدل مو و یا طرز لباس پوشیدن شروع شود و تا بالاترین سطح خود اوج بگیرد. هنگامی که شخص برای خانه خود یک تابلوی نقاشی از آثار هنری خریداری میکند یا تصمیم میگیرد در ماه یک بار به دیدن یک تئاتر و یا یک کنسرت خوب برود، خود این امر یک تحول بزرگ اجتماعی به شمار میرود و همین تحول بر تمام زندگی آن شخص سایه میاندازد. حال شما تصور کنید که جامعه آشوری ما چنین دگرگونیهایی در خود مشاهده کند
 ش: نظرتان در مورد همکاری با انجمن بانوان شامیرام چیست؟ 
ه: به عنوان یک هنرمند برای من مهم است که در یک نهاد اجتماعی احترام به هنرمند و جایگاه او نهادینه شده باشد و بخصوص این که این احترام قلبی باشد ودر عمل دیده شود.  این همان چیزی است که من همواره در رفتار اعضای انجمن بانوان شامیرام  دیده ام. به همین دلیل هم هست که تا کنون با عشق با این گروه همراه شده ام پاکی، مهربانی و قلبی سرشار از انرژی برای انجام فعالیتهای مثبت و سازنده برای آشوریان به شکل انکار ناپذیری در طی سالیان سال در کارنامه اعضای این انجمن بوده و هست. در مورد همکاری من با شما، باید بگویم که اعضای هیئت مدیره این انجمن همیشه با همه امکانات خود و بدون هیچ ادعا وچشم داشتی از من حمایت کرده اند و من به این همکاری افتخار می کنم. به ویژه برای شخص شما، یک دنیا ارزش و احترام قائل هستم. آرزو دارم که همیشه مثل گذشته تندرست، پربار و پرکار باشید
 ش: چه برنامه هایی برای آینده دارید؟ 
ه: از آنجا که هم یک کودک هستم وهم یک رویا پرداز ذهن من سرشار ازرویاهاست! یکی از آرزوهایم که اتفاقا به آشوریها ارتباط دارد این است که درآینده کنسرتی با ارکستر سازهای سمفونیک و شاید تلفیقی با سازهای دیگر برگزارکنم که قطعات آشوری را در آن تنظیم و اجرا کنم. البته این پروژه بزرگی است که برای تحقق آن نیاز به حضور هنرمندان توانمند در سطح کشوری است که خوشبختانه با آنها در ارتباط تنگاتنگ هستم و ازطرفی هم نیازمند حامی مالی است که برای چنین پروژهای باید از این کار حمایت کنند. اگر شخصی یا شرکت وموسسه ای اعلام آمادگی کند می توانم کار را به زودی شروع کنم .البته این یکی از رویاهای من است که مربوط به آشوریان می باشد. به غیر از آن برنامه های متعددی در فکر دارم که باید یک به یک آنها را عملی کنم. بدون تردید برگزاری کنسرت، یکی از آن برنامه ها خواهد بود 
ش: آیا در آخر این گفتگو حرفی برای گفتن دارید؟ 
ه: راستش را بخواهید به عنوان کسی که از نوجوانی در فعالیتهای اجتماعی انجمن آشوریان و کلیساها نقش بسیار فعال داشتم، خیلی دلم میخواهد نه تنها برای همه انسانها بلکه به ویژه برای جامعه خودم مفید باشم. باید بگویم که در جامعه ما درهای فعالیت همیشه بر روی من بسته بوده است. دیدگاه و عملکرد مسئولین برخی نهادهای آشوری تا کنون به شکلی بوده که هر گاه که خواسته ام فعالیت مثبتی انجام دهم جلوی آن را گرفته اند. اما خوشحالم بگویم که در سطح کشور مورد احترام هستم و در جامعه هنری ایران و در میان هنرمندان سرشناس کشور به عنوان یک هنرمند آکادمیک و خلاق شناخته شده ام. شاید روزی مسئولین آشوری به رسم دیرینه شان بخواهند برای بزرگ وانمود کردن خویش، برای من هم پس از مرگم بزرگداشت و مراسم و سالگرد بگیرند اما از آنها که بگذریم در هر صورت مردمم را دوست دارم! همان مردمی که هربارکه به عشقشان دست به آفرینش لحظات هنری زده ام درکنارم بوده اند. زندگی من با خدمت کردن به آنها معنی پیدا میکند بنابراین تا جایی که بتوانم دست ازکار و خلاقیت و آفرینش بر نخواهم داشت
شامیرام داودپوریان
عصر حاضر عصری پر از مشکلات روحی و روانی برای انسان هاست. با وجود پیشرفت تکنولوژی و امکانات فراوانی که امکان زندگی راحتتر را به وجود آورده است، انسان معاصر از مشکلات فراوانی همچون تنهایی، اضطراب، چاقی دیابت، سرطان، بیماریهای قلبی عروقی و غیره رنج میبرد. تکنولوژی در مقابل راحتیهای فراوانی که به ارمغان آورده است سلامتی و آرامش، دوستی و امنیت روحی را از انسان سلب کرده است. اکنون ساکنان زمین با مشکلات عدیدهای همچون آلودگی هوا، گرم شدن کره زمین، از بین رفتن جنگل ها، کمبود آب، آلوده شدن خاک و آب در اثر استفاده از مواد شیمیائی در کشاورزی و ریزش پسماندهای شیمیائی کارخانه ها دررودخانه ها و دریاها و... روبرو هستند که اگر در حل آنها کوشش نکنند با آینده تیره ای روبرو خواهند شد .در حال حاضر در سراسر جهان انسانهای فراوانی با تأسیس نهادها وسازمانهای متعدد در حل این مشکلات میکوشند تا با انجام تحقیقات علمی راه حلهایی برای مشکلات فوق بیابند. نتایج تحقیقات این نهادها خیلی زود در اختیارمردم قرار میگیرد تا با استفاده از راهکارهای جدید قادر به برطرف کردن
خطراتی که زندگی آنها را تهدید میکند باشند. یکی از این راهکارها در زمینه تغذیه میباشد زیرا اگر غذا ناسالم باشد میتواند سلامتی انسان را به خطر بیندازد و باعث مرگ و میر و یا کم شدن طول عمر او شود. از آنجا که هدف اصلی ازتغذیه کسب انرژی لازم برای انجام فعالیتهای مختلف انسان میباشد، ضروری است که نه تنها تأمین کننده انرژی بدن بلکه ضامن سلامتی تک تک سلولها واندام های بدن انسان باشد تغذیه نامناسب به معنای استفاده از مواد غذایی ناسالم، زیاده روی در مصرف
موادی مانند چربی و نمک و شیرینی و عدم استفاده از انواع میوه و سبزیجات میباشد. تغذیه نامناسب باعث بروز بیماریهایی مانند چاقی، دیابت، چربی بالا، فشارخون، نقرس و ... شود. در این مقاله به نکاتی برای دستیابی به یک تغذیه مناسب خواهیم پرداخت

اضافه وزن
چاقی یکی از کابوسهای انسان در عصر حاضر است. انسانی که راه نمیرود و اکثر کارهایش را با استفاده از ماشین های گوناگون انجام میدهد در حقیقت به انرژی چندانی نیاز ندارد اما همین زندگی ماشینی که وقتی برایش باقی نمیگذارد .او را وادار میکند که از غذاهای آمادهای که پر از چربی و قند و نمک است استفاده کند. و همین غذاها او را تبدیل به یک فرد چاق میکند که با خطر ابتلا به انواع بیماریها روبرو است. از این رواست که وسایل ارتباطی جهان مملو از تبلیغ داروهای کاهنده وزن میباشد و انواع داروهای بیخاصیت و دارای عوارض خطرناک، قفسههای داروخانهها را انباشته است و با این وجود انسان امروزی هم چنان چاق است و با خطر مرگ روبروست. در مقابل، متخصصین علم تغذیه به معرفی مواد غذایی سالم و مناسب پرداختهاند که در کنار ورزش قادر است باعث کاهش وزن و اعاده سلامتی شود. یکی از این راهها خوردن میوهها میباشد. اصولأ میوهها غذاهایی پر از مواد مغذی وبخصوص ویتامینها می باشند که بنا بر توصیه متخصصین باید به طور روزانه مصرف شوند. اما در این مورد بخصوص یعنی چاقی، میوههایی وجود دارند که باعث کاهش وزن و سوزاندن چربی میشوند. میوهها کالری کمتری نسبت به غذاهای دیگر یعنی نان و برنج و گوشت دارند که میتوانند به عنوان غذا خورده شوند ویا این که به عنوان میان وعده مصرف شوند. از این میوه ها میتوان هفت میوه رانام برد
آووکادو: این میوه حاوی مقدار زیادی اسیدهای چرب اومگا 0 است که از
چربیهای تک  اشباع نشده و مفید به شمار میرود و به همین علت باعث تبدیل
بیشتر چربی به انرژی میشود. این میوه هم چنین برخی از هورمونها را افزایش
میدهد که باعث کاهش وزن مردان و زنان میشود. آووکادو به علت چربی بالای
خود باعث سیر شدن زود هنگام شده و میل مفرط به خوردن غذا را از بین میبرد.
سیب: سیب از روزگاران قدیم به عنوان یک میوه شفا بخش شناخته شده است. یک
ضربالمثل قدیمی انگلیسی میگوید که خوردن یک سیب در روز پزشک را دور
نگه میدارد. سیب یک میوه چربی سوز است و در عین حال دارای مقدار زیادی
فیبر و مقدار کمی کالری میباشد. از دیگر مواد چربی سوز داخل سیب میتوان از
ویتامین ث، ویتامین ب، مواد آنتی اکسیدان و مواد معدنی نام برد
گریپ فروت: بنا به اظهار متخصصین، خوردن گریپ فروت به صورت روزانه
نه تنها باعث کاهش چربی خون میشود بلکه سرعت بیشتری به روند کاهش وزن
میدهد. آب فراوان داخل گریپ فروت، عاملی برای آبرسانی به بدن است که این
امر خود باعث سوختن بیشتر چربیهای بدن می شود 
نارگیل: با وجود این که میوهای شیرین است اما درست به همین علت باعث احساس
سیری میشود. نارگیل دارای تری گلیسریدهای با زنجیره متوسط است و میتواند
سرعت سوخت و ساز بدن را تا 81 % بالا ببرد
لیمو: این میوه به عنوان میوهای که کبد را سم زدائی میکند مشهور است. و از
آنجا که کبد در سوزاندن چربی نقش دارد خوردن این میوه برای جلوگیری از تجمع
چربی در بدن بسیار مفید است. عصاره لیمو در داروخانه به صورت قطره و
همچنین کپسول به فروش میرسد اما از مصرف عصاره تازه نتایج بهتری حاصل
میشود
انار: این میوه دارای آنتی اکسیدانهایی است که میزان سوخت و ساز بدن را بالا
میبرد و با تصفیه کبد از بدن سم زدایی میکند. بعلاوه اشتها را کاهش می دهد
قره قاط : این میوه از خانواده تمشک میباشد که همه اعضای این خانواده خاصیت
چربی سوزی دارند. بلوبری یا قره قاط دارای آنتی اکسیدانهای زیادی است که به
سوختن چربیهای بدن کمک میکند. خوردن این میوه باعث میشود که میل به
شیرینی افراد کاهش یابد و به این ترتیب باعث کاهش چربی شکم می شود
منبع: روزنامه سپید، شماره های 223 و 220 ، ص 00


روز چهارم مهر امسال، اجرایی که حاصل همکاری دو هنرمند پرتوان این مرز و بوم یعنی هانیبال یوسف )موسیقیدان و اهنگساز ( و یاسر خاسب )بازیگر( بود در محل فضای باز تئاتر شهر برگزار شد. اجرای این برنامه توسط هانیبال یوسف و هدف آن که نشان دادن ماهیت ددمنشانه و جنایتکار گروهک داعش بود مسئولان انجمن شامیرام را به حمایت از آن واداشت. اجرای این برنامه که 25 دقیقه طول داشت با استقبال فراوان مردم و بخصوص قشر هنرمند روبرو شد به حدی که تمام محوطه مملو از جمعیت بود. آقای هانیبال یوسف که در این اجرا لباسی با آرم ستاره. آشور بر تن داشت برنامه خود را با نواختن چند آهنگ فولکلور آشوری
شروع کرد تا نمایانگر مردمی باشد که در موصل و شقلاوه و سایر شهرهای آشوری نشین خاورمیانه مشغول زندگی عادی خود بودند و سپس مورد تهاجم نیروهای داعش قرار گرفتند. آقای ناصر خاسب نیز با حرکات نمایشی ماهرانه وجالب خود ماهیت جنایتکار و بیرحم تروریستها را به خوبی نشان داد و احساسات مردم را برا نگیخت

نکته بسیار جالب و تعجب برانگیز در این اجرا این بود که با وجود عدم استفاد از دیالوگ، اجرای پیانو و حرکات چنان هنرمندانه بود که هدف و مقصود نمایش را به خوبی به حضار منتقل کرد. نکته قابل توجه دیگر این بود که برنامه به صورت فی البداهه اجرا شد و هیچ گونه تمرین قبلی برای ایجاد هماهنگی بین پیان و حرکات وجود نداشت . آقای هانیبال یوسف با این اجرا که دومین برنامه  وی از نوع اجرای خیابانی و به صورت فی البداهه بود نشان داد که هنرمند خوشفکر و مبتکری است که سعی دارد گامهای بلندتر و بیشتری به جلو بردارد و از درجازدن و انجام برنامههای تکراری پرهیز میکند. باید متذکر شد که هانیبال یوسف اولین هنرمند ایرانی است که به اجرای برنامه به صورت فی البدهه پرداخته است. انجمن بانوان آشوری شامیرام برای آقای هانیبال یوسف آرزوی موفقیت روزافزون دارد و امیدوار است سایر هنرمندان آشوری نیز به تبعیت از وی در مسیر موفقیت گام بردارند
دو صحنه از اجرای دوئت تناهنگ توسط هانیبال یوسف




روز جهانی کودک گرامی باد



بولتن داخلی
انجمن بانوان آشوری شامیرام
شماره 22 پائیز 3131 
341/ صندوق پستی: 35441
تهران -ایران