(ظهور آشور)
ترجمه: شامیرام داودپوریان
دربارهی آشور شمالی طی دومین هزاره ی ق.م. بسیار کم میتوان
گفت. اطلاعات مربوط به پایتخت قدیمی یعنی شهرآشور که در جنوب کشور واقع شده بود
بسیار بیشتر است. بر اساس فهرستهای قدیمی پادشاهان، همان سلسلهها از حدود 1600 ق.م. به
طور پیوسته بر آشور حکومت کردند. اسامی تمام پادشاهان ذکر شده است اما آگاهی بسیار
کمی درمورد آشور قبل از 1420 ق.م. وجود دارد. تقریبأ تمامی شاهزادگان اسامی اکدی
داشتهاند و میتوان فرض کرد که دایرهی تأثیر آنها تقریبأ کوچک بوده است. اگرچه
آشور به مدت طولانی به پادشاهی میتانی تعلق داشت، به نظر می رسد که خودمختاری قطعی
بدست آورده بود. واقع شدن آن در نزدیکی مرز بابل باعث شد که در مواقع ممکن، آن امپراطوری
را بر علیه میتانی بازی دهد.
پوزور آشور سوم در
1480 ق.م. یک
معاهدهی مرزی با بابل منعقد کرد و آشور بل نی شه شو نیز همان کار را در 1405 ق.م. انجام
داد. آشور نادین آههی دوم توانست حمایت مصر را بدست آورد که برای او یک محمولهی
طلا فرستاد. آشور اوبالیت اول (1318 ـ 1354 ق.م.) در ابتدا دستنشاندهی توشراتا پادشاه میتانی بود.
به هرحال بعد از 1340 او احتمالأ با همراهی سوپی لو لیوماسَ اولَ هیتی به
توشراتا حمله کرد. با گرفتن بخشهایی از خاورمیانهی شمال شرقی، آشور اوبالیت خود
را شاه بزرگ نامید و با شاه مصر پیمان اتحاد بست که همین امر خشم شاه بابل را
برانگیخت.
آشور اوبالیت
اولین کسی بود که آشور را سرزمین آشور نامید زیرا نام قدیمی آن یعنی سوبارتو
درمیان بابلیها اغلب با حالتی موهن مورد استفاده قرار میگرفت. او دستور داد که
بخشی از سنگنوشتههای کوتاه او به لهجهی بابلی نوشته شود. او دخترش را به ازدواج
یک بابلی درآورد و با این کار خود فعالانه در امور بابل دخالت کرد تا اینکه نجبای
کاسیت نوهی او را به قتل رساندند. نسلهای آینده، به درستی او را بنیانگذار
واقعی امپراطوری آشور میدانستند. پسر او انلیل ـ نیراری (1326 ـ 1318 ق.م.) نیز
بر علیه بابل جنگید. آریک ـ دِن ـ ایله (1308 ـ 1297 ق.م.) به سمت غرب، جایی که با قبایل سامی که به نام گروه
آخلامو شناخته میشدند مواجه شد، چرخید. پیروزی بزرگتر توسط ادد نیراری اول (1264 ـ 1295 ق.م.) به
دست آمد. با شکست دادن شاه کاسیت به نام نازی ماروتاش، او را مجبور به عقب نشینی
کرد. این کار او را قادر نمود تا برای مدتی تمام خاورمیانه را به عنوان یک ایالت ضمیمهی
امپراطوری خود نماید، هرچند که در مبارزات بعدی، او بخشهای بزرگی را به هیتیها
داد. در شرق، او به دفاع از سرزمینهایش در مقابل قبایل کوهستانی قانع بود.
سنگنوشتههای
ادد نیراری استادانهتر از اسلافش تهیه و به لهجهی بابلی نوشته شده بود. او در
آنها اعلام کرد که احساس میکند توسط خدایان به این جنگها فراخوانده شده و این
جمله توسط سایر شاهان بعد از او تکرار شد. با ادعای عنوان شاه بزرگ، او خود را
شاه همه نامید. او در آشور معبد و کاخ و همینطور تأسیس پادگانها را ـ بخصوص در سواحل رود دجله ـ توسعه داد. او
روی پروژههای بزرگ استحکام ساختمان در ایالتهای کشور کار کرد.
پسر او شالمانصر
اول یا Shulmaneser I (1234 ـ 1263) به
اوروآترو ـ که بعدأ اورارتو نامیده شد ـ در ارمنستان جنوبی حمله کرد و بر طبق
شایعات در هم شکسته شد. به هر حال شاتوآرای (Shattuara) دوم از هنیگال بات (Henigalbat) خود را در موقعیت دشواری قرار داد و
نیروهای خود را از منابع آبی محروم کرد. آنها با شجاعت حاصل از ناامیدی جنگیدند و
خود را نجات دادند. سپس آنچه را که از پادشاهی میتانی باقی مانده
بود تبدیل به یک ایالت آشوری کردند. پادشاه ادعا کرد که 14400 تن از دشمنان خود
را از یک چشم کور کرده است. هیتیها بیهوده سعی کردند تا هنیگال بات را نجات دهند.
آنها سالها با همراهی بابلیها در یک جنگ تجاری بر علیه آشور جنگیدند. شالمانصر هم
مانند پدرش یک بانی بزرگ بود. او در محل تلاقی دجله و رودهای زاب بزرگ، یک پایتخت
دوم را که در مکان استراتژیکی واقع شده
بود ساخت که کالاخ (کالاه تورات و نمرود کنونی) نام داشت.
پسرش توکولتی نینورتا (1197 ـ 1233) یا همان نینوس افسانههای یونانی بود. او که به طور عجیبی
با استعداد بود، ملت خود را تبدیل به یک قدرت بزرگ کرد. او هزاران هیتی را از
آناتولی شرقی اخراج کرد. وی بویژه بر علیه بابل سخت جنگید و کاشتی لینش چهارم را
به آشور تبعید کرد. هنگامی که بابلیها بار دیگر شورش کردند او معابد بابل را غارت
کرد، عملی که حتی در آشور توهین به مقدسات به شمار میرفت. به همین دلیل ارتباط
بین شاه و پایتختاش به طور مداوم رو به خرابی گذاشت. شاه شروع به ساختن شهر جدیدِ
کار ـ توکولتی نینورتا در طرف دیگر رود دجله کرد. در نهایت حتی پسرانش بر علیه او
شوریدند. در این شهر او را محاصره کرده و
سرانجام به قتل رساندند. جنگهای پیروزمندانهی او علیه بابل، در یک شعر حماسی
مورد ستایش قرار گرفته بود اما امپراطوری او بعد از مرگش خیلی زود در هم شکسته شد.
قدرت آشور تا مدتی کاهش یافت در حالیکه قدرت بابل رو به افزایش بود.
شالمانصر
اول
آشور تحت ستم
هوریانیها و پادشاهی میتانی رنج بسیار برده بود. مبارزهی آشور برای کسب آزادی و
تعدد جنگهای تلخ در تبدیل آشور به یک قدرت نظامی بسیار موثر بود. شاه در پایتخت
خود آشور، بر قشر شهروند و روحانیت و همینطور اشرافیت زمیندار که نیروهای نظامی مجهز
به ارابهی جنگی او را تأمین کرده بود تکیه داشت.
مدارک و نامهها
نشانگر نقش مهمی که کشاورزی در پیشرفت کشور ایفا کرده بود میباشند. آشور بسیار
کمتر از بابل به آبیاری صنعتی وابسته بود. پرورش اسب به طور جدی انجام میگرفت و بقایای
قوانین استادانهی پرورش آنها موجود است. تجارت و بازرگانی از اهمیت بسیار زیادی
برخوردار بودند. فلزات از آناتولی یا ارمنستان و قلع از شمال غربی ایران و الوار
از غرب وارد میشد. گشایش راههای تجاری جدید غالبأ علت و هدف اصلی جنگ بود.
معماری آشوری که
از ترکیبی از تأثیرات میتانی و بابلی مشتق شده بود، خیلی زود به یک شیوهی منحصر
به فرد توسعه پیدا کرد. کاخها اغلب دارای تزئینات دیواری رنگی بودند. هنر برش مُهر
که در حد بسیار زیادی از میتانیها گرفته شده بود به طور خلاقانهای پیشرفت کرد.
مدارس کاتبان، جایی که کارمندان دولت آموزش میدیدند هر دو لهجهی زبان اکدی
یعنی بابلی و آشوری را آموزش میدادند.
ادبیات بابلی به آشوری برگردانده شده و اغلب به فرم متفاوتی نوشته میشدند. سنت
هوریانی در فضای سیاسی، نظامی به طور قوی باقی ماند در حالی که در همان زمان تأثیر
خود را بر فرهنگ لغات زبان گذاشت.
آشور در 1200 تا 1000 ق.م.
پس از یک دورهی
فترت که بعد از توکولتی نینورتای اول واقع شد، آشور تحت حکومت آشور ـ دَن اول (1134 ـ 1179) و آشور ـ
رِش ـ ایشی اول (1116 ـ 1133) استحکام
یافت و استوار شد. آشور ـ رِش ـ ایشی اول بسیاری از اوقات مجبور به جنگ با بابل شد
و حتی توانست از خودش در مقابل حملهی نبوکد نصر اول دفاع کند. بر اساس سنگنوشتهها،
بیشترین فعالیتهای ساختمانی او در نینوا بود و نه در آشور که پایتخت قدیمی کشور
بود.
پسر او تیگلات
پیلصر اول یا توکولتی ـ اَپِل ـ اِشاررا (1077 ـ 1115) قدرت آشور را به فرازهای جدیدی ارتقا داد. در ابتدا بر ضد
ارتش بزرگی از موشکی (Mushki) که از آناتولی وارد ارمنستان جنوبی شده بود برخاست و به طور
قطعی آن را شکست داد. سپس ایالتهای کوچک هوریان از ارمنستان جنوبی را وادار به
پرداخت خراج کرد. آشوریها که در جنگ کوهستانی آموزش یافته بودند، توسط پیشگامان
توانا یاری شده و اکنون قادر بودند تا مناطق کوهستانی پیشروی کنند. دشمنان اصلی
آنها، ارمنیها و خانهبدوشان بادیهنشین سامی بودند که غالبأ تعدادی از ایالتهای
کوچکشان بر علیه آشور متحد شده بودند. تیگلات پیلصر اول هم به سوریه رفت و حتی به
مدیترانه رسید. بعد از 1100 ق.م. این حملات منجر به نبرد با بابل شد. تیگلات
پیلاصر با بابل شمالی جنگید و بدون شکست دادن قطعی ماردوک ـ نادین ـ آهه، بابل را
غارت کرد. شاه در کشور خود توجه ویژهای به کشاورزی و پرورش میوه داشت و سیستم اداری را بهبود بخشید و در رابطه با آموزش
کاتبان روشهای کاملی را توسعه داد.
بعد از تیگلات
پیلاصر اول سه تن از پسران او از جمله آشور ـ بل ـ کالا (1057 ـ 1074) حکمرانی
کردند. آشور ـ بل ـ کالا همانند پدرش در ارمنستان جنوبی با بابل بر علیه آرامیان متحد شد. به هر حال تجزیهی
امپراطوری نمیتوانست دچار تأخیر شود. نوهی تیگلات پیلاصر یعنی آشور ناصر پال اول
(1032 ـ 1050) در انجام
کارهایی بیش از دفاع از آشور در مقابل دشمنانش، به طور بیمارگونهای ناتوان بود.
بخشهایی از سه دعای او به حضور ایشتار حفظ شده است که در میان آنها یک دعای مغفرت
وجود دارد که در آن در مورد علت آن همه سختی در شگفت است. اما در همان زمان در مراجعه
به تعدادی از کارهای خوب او، به اعتراف او
به گناه میتوان اشاره کرد که تقاضای بخشش و سلامتی میکند. در رابطه با شاه، بخشی
از گناه او مربوط به غفلتش در آموزش ترس از خدا به رعایایش است. اما تا صد سال بعد
از او اطلاعات کمی وجود دارد.
کشور و جامعه طی
دورهی تیگلات پیلاصر تفاوتی اساسی با قرن 13 نداشت. مجموعههایی از قوانین، پیشنویسها، احکام دادگاهها
وجود دارد که به قرن 14 ق.م. بازمیگردد که اغلب آنها هنوز جاری و موثر هستند. یک
لوحهی مربوط به قوانین ازدواج نشان میدهد که موقعیت اجتماعی زنان در آشور پایینتر
از بابل یا هیتیها بوده است. یک مرد مجاز بود که زن خود را به خاطر رضایت خودش،
با یا بدون پول طلاق بیرون کند. در مورد زنا، او اجازه داشت که زنش را به قتل
برساند یا کتک بزند. بیرون از خانهاش زن مجبور بود بعضی از محدودیتها مانند
پوشیدن حجاب را رعایت کند. روشن نیست که آیا این آییننامهها از وزن قانونی
برخوردار بودهاند یا نه؟ اما به نظر میرسد که نشاندهندهی یک واکنش بر علیه
اعمالی بوده که بیشتر مورد علاقهی زنان بودهاند. برای مثال در دو قرارداد ازدواج
قدیمیتر، برای هر دو شریک زندگی حقوق برابر ـ حتی در طلاق ـ اعطا شده بود. زنان
حرم شاه علاوه بر مجازاتهایی که برای مراقبت از آنها وجود داشت مورد مجازاتهای
سختی مانند زدن، ضرب و جرح و مرگ قرار میگرفتند. قوانین کیفری آن زمان در آشور عمومأ
جدیتر از سایر کشورهای شرق بودند. در مواردی که از جدیت کمتری برخوردار بود،
مجازاتهایی مانند کار اجباری بعد از شلاق خوردن
به کار گرفته می شد. در مواردی معین، محاکمه از طریق آزمونهایی دشوار برای
اثبات بیگناهی صورت میگرفت. در یکی از لوحهها موضوع حقوقی دارایی ملکی مطرح میشود.
تجاوز به خطوط مرزی تثبیت شده مجازاتهای شدیدی را به دنبال داشت. یک طلبکار مجاز
بود بدهکار خود را مجبور به کار برای خود کند اما نمیتوانست او را بفروشد.
بزرگترین بخش
ادبیات آشوری یا از بابل اقتباس شده بود یا توسط آشوریها به لهجهی بابلی نوشته
شده بود که کارهای خود را بر اساس اصلهای بابلی مدل دادند. لهجهی آشوری در مدارک
قانونی، دادگاهها، محاکمات معبد و در مجموعههای دستور تهیهی موادی مانند عطر
مورد استفاده قرار میگرفت. داستان مصور، یک فرم هنری جدید بود شامل یک سری تصاویر
پی در پی که روی یک لوحه سنگی حفر شده بودند. تصاویر با نشان دادن صحنههای جنگ یا
شکار در بالای لوحه شروع میشد و با پیچیدن دور آن همراه با نوشتههایی زیر تصاویر
که به شرح آنها میپرداخت پایین میرفت. اینها و برش هنرمندانهی مهرها نشاندهندهی
این امر است که هنرهای زیبا در آشور شروع به پیش افتادن از هنرهای بابلی کرده بود.
معماری و سایر فرمهای هنرهای مجسمهسازی مانند معبد دوگانه با دو برج (زیگورات) نیز
شروع به توسعهی بیشتری کردند. کاشیهای میناکاری رنگی برای تزیین نما به کار میرفت.
ادامه مطلب در شمارهی آینده
منبع:
The Assyrian Empire
www/anglefire.com/n/Gilgamesh/Assyria.html
No comments:
Post a Comment