شامیرام داودپوریان
جوامع بشری هیچگاه بدون زنان و تأثیرشان بر زندگی قابل تصور نبوده اند. از آنجا که این جوامع در روند رشد خود تغییرات مهم و قابل توجهی داشتهاند نقش زنان نیز به تناسب این تغییرات دچار تحول شده که این خود بر زندگی زنان تأثیر مهمی نهاده است. هرچند نقش مهم ازدیاد نسل انسان همواره بر عهدهی زن بوده است لیکن در کنار آن نقشهای دیگری نیز بر عهده ی او گذاشته شده است که گاهی بر مقام او افزوده و گاهی باعث تنزل مقامش گشتهاند.
در ابتدای تاریخ، آنگاه که بشر در جوامع ابتدایی زندگی میکرد و هنوز کشاورزی شیوهی شناخته شدهای نبود، انسان از طریق جمعآوری دانههای گیاهی و میوه وشکار حیوانات زندگی میکرد. در این جوامع زنان از مقام والایی برخوردار بودند زیرا به علت توانائیشان در جمعآوری دانه و میوه نقش مهمی در اقتصاد خانواده بازی میکردند. این جوامع را که تحت رهبری زنان اداره می شدند مادرسالار مینامند و یک نمونهی آن جامعهی آمازون است که از شهرت بسیاری برخوردار میباشد.
با گذر زمان و پیشرفت جوامع و شروع کشاورزی، زنان کارهایی مانند اهلی کردن حیوانات خانگی، پارچه بافی، کوزهگری، حصیربافی و تجارت را نیز برعهده گرفتند. تأثیر این نقش را می توان در جنس خدایانی که پرستیده میشدند دید. در این جوامع خدایان زن یا الههها مورد پرستش قرار میگرفتند و گاهی بعضی از آنها مهمترین خدایان یک شهر یا کشور بودند. الهههایی مانند اینانا ـ که بعدأ نام ایشتار بر خود گرفت ـ آناهیتا، سیبل و... از این شمارند.
با پیشرفت کشاورزی که نیازمند قدرت بدنی بود از نقش زنان کاسته و بر نقش مردان افزوده شد. کم کم نقش زنان به خانهداری و پرورش کودکان تقلیل پیدا کرد و در نتیجه مقام اجتماعی آنان نزول یافت هرچند هنوز کارهایی مانند ریسندگی و بافندگی و تهیه مواد غذایی در منزل را برعهده داشتند. از دیگر نقشهای زنان در این دوران مامایی و همچنین درمان بیماریها با استفاده از داروهای گیاهی را میتوان نام برد. در این دوران بود که خدایان زن تنزل مقام پیدا کردند و خدایان مرد مانند اهورامزدا، آشور (مردوک)، زئوس و... جایگزین آنها شدند. البته در این دوران زنانی مانند کاهنهها، ملکهها و اعضای خاندان سلطنتی بودند که میتوانستند خواندن و نوشتن بیاموزند، در ادارهی امور دخالت کنند، دست به خرید و فروش بزنند و در دادگاهها حضور یابند که البته این موارد استثنائی بوده و همهی زنان را در بر نمیگرفت.
در قرون وسطی زنان تنها به عنوان یک همسر یا دختر یک مرد قابل شناسایی بودند. در این دوران نه تنها اجازهی تجارت و خرید و فروش را نداشتند بلکه حتی مال و اموال آنان تحت سرپرستی شوهرانشان قرار میگرفت و بدین ترتیب شخصیت حقوقی خود را از دست دادند و با وجود این که علاوه بر خانهداری و پرورش کودکان کارهایی مانند ریسندگی و بافندگی و تهیه ملزومات خانه را انجام میدادند اما به عنوان یک شخصیت اجتماعی شناخته نمی شد و حتی در اصناف هم جایی نداشتند. البته نقش پرستار و ماما را همچنان بر عهده داشتند و حتی در امور کشاورزی نیز به همسرانشان کمک میکردند.
با سپری شدن قرون وسطی و شروع صنعتی شدن جوامع که همزمان با بیکار شدن هزاران کشاورز و هجوم آنها به شهرها بود، زنان نیز لاجرم به جرگهی کارگران پیوسته و در کارخانجات و مراکز صنعتی مشغول به کار شدند. شراکت زنان در اقتصاد خانواده موجب ارتقای نقش آنها در جامعه شد و به دنبال آن زنان خواستار برخورداری از حقوق بیشتری شدند که البته این امر با مقاومت قانون که بر اساس روابط پیش از صنعتی شدن نوشته شده بود و همچنین حامیان آن روبرو شد. طی صدها سال که از ورود زنان به عرصهی کار و صنعت میگذرد هر سال تعداد بیشتری از آنها وارد بازار کار میشوند و اکنون جمعیت عظیمی از زنان در جهان شاغل هستند و بدون کار آنها امور اقتصاد خانواده پیش نخواهد رفت.
در جوامع کنونی هر زن چندین نقش بر عهده دارد که بعضی از نقشها اجباری هستند و بعضی اختیاری. یک زن نقشهایی مانند خانهدار، مادر، همسر، کارمند ـ یا سایر شغلها ـ را همزمان ایفا میکند که این خود عامل استرس و فشار عصبی بسیار زیانبار بر روح و روان اوست. گذشته از این، مشکلاتی مانند دستمزد نابرابرو ساعات کار بیشتر نسبت به مردان همواره گریبانگیر زنان شاغل بودهاند.
اولین مبارزات زنان جهت رفع تبعیضهای فوق بوده است. نخستین اعتصاب زنان کارگر در 8 مارس 1875 توسط کارگران زن کارخانجات نساجی نیویورک برگزار شد که در اعتراض به شرایط نامناسب خود دست به راهپیمایی زدند. هدف از این اعتصاب برقراری مزد بیشتر و شرایط کاری بهتر بود. هر چند این اعتصاب توسط پلیس سرکوب شد اما در سال 1910 روز 8 مارس به عنوان روز جهانی زن تعیین شد و پس از آن هر سال توسط ملل مختلف جهان جشن گرفته می شود.
اما مبارزات زنان برای کسب حقوق انسانی خود همچنان ادامه دارد و تنها محدود به حقوق برابر و ساعات کار کمتر نمیشود بلکه احقاق حق رای، حق اشتغال، حق طلاق؛ آزادی، حق بستن قرارداد، حق داشتن دارایی، مرخصی زایمان و... نیز از جملهی این خواستهها به شمار می روند.
به هر حال با وجود این که هنوز در بسیاری از کشورها زنان از حقوق کامل یک شهروند ـ حق رانندگی، حق مسافرت به تنهایی، حق تحصیل و اشتغال در تعدادی از مشاغل، حق رای و... ـ برخوردار نیستند اما به طور کلی میتوان گفت که روند احقاق حقوق زنان در جهان آینده رو به رشد میباشد و این خود اقتصاد جهانی را تحت تأثیر خواهد گذاشت.
باید خاطر نشان کرد که در راه مبارزه زنان برای احقاق حقوق انسانی خود بسیاری از مردان نیز پا به پای آنان کوشش و فعالیت میکنند زیرا به خوبی آگاه هستند که زنان نیز همانند مردان برای اداره زندگی خود متحمل رنج و زحمت فراوان میشوند و در بسیاری از موارد باری سنگینتر از مردان بر دوش میکشند و این بهویژه در مورد زنانی مصداق دارد که سرپرستی خانواده را بر عهده دارند و در مبارزه با سختیهای زندگی تنها و بییاورند. طبق گزارشات سازمان ملل اکثریت جمعیت یک میلیارد و سیصد میلیونی فقرای جهان را زنان تشکیل میدهند. به طور متوسط زنان 30% تا 40% کمتراز مردان (در یک کار مشترک) دستمزد دریافت میکنند. آنها مورد خشونت و سوء استفاده در محیط کار و همینطور در خانه قرار میگیرند و دربسیاری از کشورها به عنوان برده جنسی خرید و فروش شده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
با وجود تمام بیعدالتیها و ستمهایی که هنوز بر زنان جهان اعمال میشود اما مبارزه آنها متوقف نخواهد شد زیرا این مبارزه کوششی برای رسیدن به شرایط انسانی و مبارزهای برای زندگی می باشد و بدون تردید در جهان کنونی این مبارزات در زمرهی سلسله مبارزات برای کسب عدالت اجتماعی قرار میگیرند.