لیلیت،
شیطان یا الهه؟
شامیرام
داودپوریان
در باور مردم ایران آل یکی از موجودات افسانهای
بوده است. ال یا زائو ترسان موجودی خیالی ـ افسانهای است. درزمانهای گذشته زن
زائو را از ترس اینکه مورد آزار آل قرار بگیرد تنها نمیگذاشتند. آل را موجودی نامرئی به شکل زنی
بلند قد و لاغر با سینههایی آویخته و یک بینی از جنس گل توصیف کردهاند که روبروی
زن زائو و نوزاد حاضر میشود و اگر فرصت یافت ناگهان جگر او را میرباید و سپس به
سرعت به طرف آب رفته و جگر را به آب میزند و در نتیجه زائو بلافاصله میمیرد.
اعتقاد به موجودی
مانند آل که به زنان زائو و نوزادان آسیب برساند در میان اقوام دیگر نیز وجود
داشته و دارد. به عنوان مثال در میان مردم قفقاز، آسیای میانه و بخشهایی از جنوب
روسیه نیز به آل معتقد هستند. اما ریشهی آل را میتوان در فرهنگ و مذهب بینالنهرین
یافت. در مذهب بینالنهرین موجودی شیطانی به نام لیلیت وجود دارد که در متون میخی
سومر، اکد، آشور و بابل موجود است. لیلیت یا لیلیتو به معنی موجود شب، هیولای شب
یا عجوزهی شب است زیرا از کلمهی لیل به معنای شب مشتق شده است.
لیلیت یک شیطان
طوفان خاورمیانهای است که با باد نیز در
ارتباط بوده و تصور میشد که حامل بیماری
و مرگ است. اولین بار از لیلیت در سومر به
عنوان لیلیتو که نوعی شیطان یا روح باد و توفان بوده نام برده شده است (4000 سال
پیش از میلاد مسیح). در متون سومری از پدر گیلگمش با عنوان لیللو نامیده می شود.
گفته میشود که او مانند کابوسی در خواب زنان ظاهر می شده و آنها را اغفال میکرده
است.
در زبان اکدی لیل ـ ایتو (Lil – Itu) از لیل سومری به نام هوا وام گرفته شده است. نین لیل هم عنوان
بانوی هوا را دارد که الههی باد جنوب و زن انلیل میباشد. نین به معنای بانو و
ایتو به معنای ماه میباشد و لیل ایتو بانویی بوده که ماه را در تاریکی به دنیا
آورده است. لیلیت اسامی دیگری مانند لیللا (Lilla) و لیلو (Lilu)، لیلیتو(Lilitu)، لالو (Lalu) و لولو(Lulu)، آردات لیلی (Ardat Lili) و ایردولیلی (Irdulili) نیزداشته است.
لیلیتوی آشوری
زنان و کودکان را شکار میکرد و با شیرها، توفانها، صحراها وبیماریها در ارتباط
بود. نخستین تصویر این موجودات، شیطانی بود دارای دو پا و دو بال. آنها میل زیادی
به مردان داشتند اما نمیتوانستند با آنها جفت شوند. لیلیتوها در مناطق متروکه و
صحراها مسکن داشتند.
متون سومری قدیمی
ادعا میکنند که لیلیتو خدمتکار اینانا یا به عبارتی دست اینانا است. این متون
اظهار میدارند که اینانا لیلیتو را به منظور گمراه نمودن یا شکار مردان به خیابانها
و دشتها میفرستاده است تا آنها را برای اجرای مراسم مقدس به معبد اینانا ببرند.
آردات لیلی (Ardat
Lili) یا همان
لیلیتوی اکدیها و لابارتوی آشوریها، شکلهایی از بیماری و ناپاکی بودند. آردات
از آرداتو مشتق شده است که عنوانی برای زنان هرجایی بوده است. در بعضی از متون از
لَمَشتو (به جای لیلیتو و آردات لیلی) به عنوان دست اینانا/ ایشتار نام برده شده
است که تصور میشد یک الهه ـ شیطان و دختر
آنو ـ خدای آسمان) میباشد.
از لیلیت در یکی از
داستانهای مربوط به گیلگمش نام برده شده است. داستان گیلگمش با اینانا (نوهی
انلیل) شروع میشود که در باور سومر قدیم، ملکهی آسمان بوده است. اینانا درخت هولوپو
(نوعی بید) را که توسط توفان از جا کنده شده در باغچهی مقدس خود میکارد تا از
خشک شدن نجات دهد. درخت بزرگ میشود اما به سه علت هیچ شاخ و برگی نداشته است: 1 ـ
ماری که نمیتوانست افسون شود لانهی خود را در ریشههای درخت ساخته بود، 2 ـ پرندهی
انزو جوجههای خود را در نوک درخت قرار داده بود و 3 ـ لیلیت خانهی خود را در
میان درخت بنا کرده بود. اینانا که دوست میداشت بخندد، به خاطر مار، پرنده و لیلیت
که درخت را ترک نمیکردند به گریه افتاد. او از گیلگمش درخواست کمک کرد. گیلگمش
مار را ذبح کرد و مردانش درخت را بریدند و به اینانا تقدیم کردند تا از آن جهت
ساختن تخت و بستری برای خود استفاده کند. پرندهی
انزو با جوجههای خود به کوهستانها فرار کرد و لیلیت خانهی او را خراب کرد و به
صحرا و مکانهای متروکه گریخت. اینانا یک طبل و یک چوب طبل
که از تنه و از بالای درخت ساخته شده بود ـ و او را قادر میکرد که با
خدایان و با آنهایی که به دنیای زیرین رفته بودند صحبت کند ـ را به عنوان پاداش به
گیلگمش داد.
داستان گیلگمش آنگونه
که در لوحههای گلی مربوط به 2000 سال پیش نوشته شده نسخهی بابلی همان روایت
سومری قدیمی است که طی هزار سال به وجود آمده است با این تفاوت که در این نسخه دیدگاه
مادرسالارانه جای خود را به دیدگاه پدرسالارانه داده و این جابجایی طی هزار سال اتفاق
افتاده است. از جنبهی مردسالارانه اینانا باید دوشیزگی خود را که نماد آزادی و
استقلال او است فدا میکرد. او باید به خدایان جدید مورد پرستش اعلام میکرد که
اجازه دهند گیلگمش سمبلهای کلیدی قدرت او یعنی پرنده، مار و درخت را نابود کند. اکنون
واضح است که چرا اینانا بر حضور ممتد لیلیت، مار و پرندهی انزو که هر سه در درخت
مقدس او مسکن داشتند گریه کرد. پرندهی باستانی و الهه مار که لانهی خود را در
نوک درخت و درتنهی آن ساختند زمین و آسمان را متحد کردند. این تصویر شامل قدرت و
دانش به ارث رفته در پرنده دارای بالهای عقاب، و دانش تجدید حیات تجسم یافته در
مار شده است. اینانا مجبور بود سمبلهای قدرت خود را از دست بدهد تا پدرسالاری
جدید به او تخت و بسترش را اعطا میکرد. بستر و سمبلهای جدید مشخصهی ارتباط
متقابل در حکومت جدید بودند. اگر او داوطلبانه آنها را واگذار نمیکرد، به هر
بهانهای از او سلب میشدند.
موجوداتی افسانهای
مانند لیلیت را در میان اقوام دیگر نیز میتوان مشاهده کرد. به عنوان مثال در
اعراب کارینا معادل لیلیت میباشد. او به عنوان یک رباینده و قاتل کودک شناخته شده
است. زمانی که زنی باردار میشود کارینا باعث آشفتگی او می شود. او سعی میکند زن
را از خانهاش بیرون کند و جای او را بگیرد. وهنگامی که زن موفق به دنیا آوردن
کودک خود شود کارینا باعث سقط جنین وی خواهد شد.
در متون یونانی
هیولایی به نام لامیا وجود دارد که ربایندهی کودکان بود. لامیا مانند لیلیت عنوان
ربایندهی کودک را داشت و موجودی ترسناک بود. به علت شرارتهایش او را چنین توصیف
کرده بودند: قسمت بالای بدن او انسان و از کمر به پایین مار بود. بنا بر اعتقاد
یونانیان باستان لامیا توسط هرا همسر زئوس که خدای خدایان بوده نفرین شده بود تا
کودکان نارس به دنیا بیاورد زیرا او با زئوس در ارتباط بود. و همین نفرین باعث شد
که لامیا از خشم اینکه نمیتواند بچهای داشته باشد به هیولایی تبدیل شود که از
طریق دزدیدن نوزادان از مادران انتقام بگیرد.
مردم بینالنهرین
برای دفع شر این موجود شیطانی بعنی لیلیت که خطر بزرگی برای ادامه نسل جامعه داشت
از طلسم و اوراد متعددی استفاده میکردند.
در یک طلسم قدیمی که برای کمک به زنان در هنگام زایمان به
کار میرفته خطاب به لیلو چنین نوشته شده است:
"ای پرندهی
در دخمهی تاریک
بیتأمل دور شو، ای لیلی"
یک مهر استوانهای باستانی بابلی نیز حاوی
این متن میباشد:
"لیلو،
لیلیت، لیلی شب
سِحرها، بدبختیها،
جادوها
بیماریها،
افسونهای شیطانی
به نام آسمان
به نام زمین
بگذار آنها دور
شوند."
منابع:
1 – The oldest history of Lilith
2 – Lilith The Demoness
www.bibliotecapleyaoles.net/summer - Anunnakim..
3 – The Lilith Temple Society
4 – Lilith –Wikipedia,the free encyclopedia
5 – Lilith, Wikipedia, the free encyclopedia
No comments:
Post a Comment