Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Saturday, September 5, 2015

آداب و رسوم آشوری


شامیرام داودپوریان

   کلوسولاقا ( آراستن عروس ) رسمی مذهبی است که نام آن از ریشه ܣܵܠܸܩ به معنای صعود کند مشتق شده است که کنایه از صعود مسیح به آسمان می‌باشد. تاریخ این جشن40 روز بعد از عید قیام مسیح است. گفته می‌شود که تاریخ این جشن به قرن چهارم میلادی باز‌می‌گردد اما از آن‌جا که این جشن را تنها آشوری‌ها برگزار می‌کنند و نشانی از آن در فرهنگ سایر ملل مسیحی نیست می‌توان به این نتیجه رسید که این یک رسم قدیمی آشوری است که پس از گرویدن به مسیحیت مبنای آن تغییر یافته است. به احتمال زیاد این روز همان روز سیزده بدر است که پس از مسیحی شدن آشور‌ی‌‌ها که از برگزاری رسوم متعلق به دوران بت‌پرستی اجتناب می‌کردند، با تغییر تاریخ و یافتن تعبیری جدید برای آن حفظ شده است                                                                                                                                          
   در این روز مردم از صبح زود به دشت و صحرا می روند تا روزشان را با شادی و سرور به شب برسانند. در اورمیه چنین رسم بود که شب قبل از کلوسولاقا دو شاخه از درخت سنجد را می‌چیدند و هر کدام از آن‌ها را بر بالای یک لنگه‌ی در خانه قرار می‌دادند. آشوری‌ها این روز را با خوردن و آشامیدن و رقص و آواز می‌گذراندند. نمایش اصلی این روز آراستن عروسانی خردسال بود که به همراه چند نفر از بزرگترها به در خانه‌های روستا می‌رفتند و از صاحبان خانه‌ها  تقاضای صدقه می‌کردند. بعد از جمع‌آوری کمک‌های مردم که اغلب مواد خوراکی مانند برنج، گردو، کشمش و غیره بود به مبدأ بازمی‌گشتند و  همگی با هم آن‌ها را صرف می‌کردند                                                                                                                       


   از مواد جمع شده برای کمک به افراد ندار هم استفاده می‌کردند و بعضی از افراد روستا شب قبل گاوها و گوسفندها را می‌دوشیدند و برای مستمندان می‌بردند. غذای ویژه‌ی این روز شیربرنج بود که از پختن برنج در شیر و شکر حاصل می‌شد. البته در بعضی از روستاها مانند سلماس شیربرنج را بدون شیر تهیه می‌کردند و به جای شیر از نمک استفاده می‌کردند                              
   حکایت شده است که در زمان حمله‌ی تیمور لنگ به بین‌النهرین که موجب هلاکت هزاران هزار تن از مردم و به ویژه آشوری‌ها شد، در یکی از این جنگ‌ها و در حالی که رزمندگان در جبهه ی مقدم در حال جنگ بودند توسط نیروی دشمن محاصره شده و قادر به دریافت غذا نبودند. در روز کلوسولاقا همسر ملک شالیطا که فرمانده‌ی نیروهای رزمنده‌ی آشوری بود راه‌ حلی برای شکستن محاصره پیدا کرد به این ترتیب که تعدادی از دختربچه‌ها را لباس عروس پوشاندند و توسط آن‌ها غذا و سایر ملزومات را به جبهه رساندند در حالی که آگاهی داشتند که آن‌ها دیگر برنخواهند گشت                                                                                            
   در آن جنگ ملک شالیطا و همسرش لباس سفید پوشیده بودند و هر دو کشته شدند. نکته‌ی جالب توجه در روایت فوق این است که زنان آشوری با وجود این که از کشته‌شدن خود آگاه بودند اما به جای فرار یا مخفی شدن فعالانه در جنگ شرکت کردند و پا به پای مردان جنگیدند. این واقعه‌ی تراژیک چنان تأثیری بر افکار بازماندگان آن گذاشت که از آن به بعد با بازسازی آن، یاد زنان و مردانی را که در دفاع از وطن خود کشته شدند زنده نگاه داشتند                                                                          
   قبل از جنگ اول در منطقه‌ی حکیاری در هر دهکده دختری را به عنوان عروس سال انتخاب می‌کردند. این عروس باید لباس سنتی عروسی آشوری‌ها را می‌پوشید و دور دهکده گردش می‌کرد و در حالی که آواز ویژه‌ی کلوسولاقا را می‌خواند کمک‌های مردم را که اغلب گردو وکشمش بود جمع‌آوری می‌کرد. بعد از پایان مراسم آن‌چه را که جمع‌آوری شده بود با هم می‌خوردند             .                             
    رسم معمول دیگر در حکیاری این بود که مردان روستا جمع می شدند و به شاخه‌های محکم درختان طناب می‌بستند. سپس مردانی که مایل به مسابقه دادن بودند سعی می‌کردند از طناب بالا بروند و به انتهای شاخه برسند. کسانی که موفق به این کار می‌شدند به عنوان فرد خوش شانس آن سال شناخته می‌شدند                                                                            .             
   در سوریه در چنین روزی دختران و پسران لباس عروسی می‌پوشیدند و در حال آواز خواندن در روستا می‌گشتند و درتک تک خانه‌ها را می‌زدند و تقاضای هدیه می‌کردند. هدیه‌هایی که دریافت می‌کردند اغلب برنج، بلغور گندم و غیره بود. پس از پایان گردش، کودکان جمع می‌شدند و به دشت رفته و مواد غذایی را پخته و با شادی و سرور میل می‌کردند                         .                                                           
   از دیگر مراسم این روز گرفتن فال کوزه بود. روز قبل از کلوسولاقا چند زن و دختر جمع می‌شدند و موادی مانند سنگ، خاک، آب، گل، برگ را جمع‌آوری می‌کردند اما این عمل به طور خاصی صورت می‌گرفت به این ترتیب که سنگ‌ را  ـ سنگ‌های ریز ـ از هفت راه یا هفت حیاط خانه، خاک را از هفت قبرستان، آب را از هفت جوی، گل را از هفت باغچه و برگ را از هفت درخت تهیه می‌کردند و پس از کوبیدن در هفت خانه، همه‌ی آن‌هارا در یک کوزه ریخته و کمی علف هم روی آن‌ها قرار می‌دادند. سپس هر دختر یا پسری که علاقه‌مند به آگاهی از آینده‌ی خود بود یک شئی متعلق به خود مانند سنجاق، گردنبند یا دستبند و غیره را در آن می‌گذاشت. پس از آن کوزه را بالای در کلیسا قرار می‌دادند تا یک شب در هوای صاف بماند                                        .                                                                               
   فردای آن روز تمامی افرادی که شب قبل حضور داشتند جمع می‌شدند و دور هم می‌نشستند. سپس از دختر کوچکی که لباس عروس به تن کرده بود درخواست می‌شد که یکی از اشیاء داخل کوزه را بیرون آورد و در همان حال زنی که به اشعار مراسم  فال کوزه مسلط بود یکی از آن‌ها را می‌خواند و بلافاصله آن را تفسیر می‌کرد که به مثابه فال آن فرد بود. در صورتی که فال با شرایط فرد صاحب شئی متناسب بود موجب تعجب و شادی جمع و همین‌طور تقویت باور حضار می‌شد                                       .                                                                                      
   فال کوزه هرچند در نظر مردم ما رسمی بیگانه می‌نماید اما با مراجعه به کتاب‌های مربوط به آداب و رسوم ایران مشخص می‌شود که این رسم که به زبان ترکی جان‌گولوم نامیده می‌شود، رسمی بسیار قدیمی و متعلق به دوران پیش از اسلام است. هم‌چنین با توجه به زمان برگزاری این مراسم که در اوایل بهار و هم‌زمان با جشن‌های نوروزی است می‌توان به این امر پی برد که این رسم هم جزو رسوم مربوط به جشنواره اکیتو یا سال تو آشوری و بابلی است و تا چند سال قبل نیز دربعضی از شهرستان‌های ایران مانند یزد متداول بوده است. نویسنده‌ی نامدار ایرانی هاشم رضی نیز در کتاب معتبر خود به نام جشن‌های آب  آن را جزو رسوم نوروزی ذکر کرده است و در عین‌حال ریشه‌ی جشن نوروز را مراسم سال نوی آشوری و بابلی می‌داند                               .                                                                   

No comments:

Post a Comment