Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Saturday, January 3, 2015

assyrian choir 2


 نِبو نیز رخت بر بست



یکی از شخصیت‌های مشهور جامعـه آشوری اخیرأ درگذشت. نبو عیسی بی موسیقیدانی بود که از طریق فعالیت‌های هنری خود طی سالیان طولانی مورد توجه  و علاقه مردم بود. هنوز سروده‌های زیبای او توسط گروه‌های کر آشوری به اجرا در‌می‌آید و بر دل مردم می‌نشیند.                
   وی در سال 1933 در شهر تبریز متولد شد. پدرش یوئیل و مادرش هریت نام داشتند. نخستین آموزش موسیقی خود را در سن چهار سالگی از مادرش دریافت کرد که نواختن ویولون را به او آموخت. مادر وی فارغ التحصیل کالج امریکایی در تهران بود و هم او بود که نبو را با موسیقی آشنا کرد. پس از آن نبو تحت نظر نوازنده ویولون مشهور ایتالیایی لوئیجی  پازاناری آموزش خود را ادامه داد.     
   در سال 1955 نبو به لوزان سوئیس رفت و آموزش‌هایی تحت نظر رهبر بزرگ، ارنست آنسرنت دید. در 1958 در ایران اولین گروه کر آشوری را بنا کرد. تعداد اعضای این کر در 1966 به 100 نفر رسید و انستیتوی هنر‌های زیبای ایرانیان کر نبو را به عنوان گروه کر برجسته انتخاب کرد.  یکی از علل موفقیت این کر همکاری‌ شاعرِ بنامِ جامعه آشوری خانم صوفیا قاجاریان بود که تعداد زیادی از اشعار آهنگ‌های  نبو را نوشت و حاصل همکاری این دو هنرمند سرودهای زیبایی بود که توسط گروه کر اجرا شد.                                                       
    در سال 1967 نبو عیسی بی به آلمان رفت و در آکادمی موزیک کلن به مدت 6 سال تحت آموزش قرار گرفت. یکی از استادان وی یواخیم بلوم بود که پروفسورِ پیانو و تئوری‌ موزیک  و از مشهورترین آهنگ‌سازان مدرن در تمام اروپای شمالی به ‌شمار می‌رفت. دیگر استاد او یک پروفسور ارکستراسیون به نام کافولد بود. نبو هم ‌چنین تحت تأثیر کارل اُرف و همین طور بوریس بلافر (پروفسور آهنگسازی‌ مدرن در آکادمی برلین) بود. او در آلمان موفق به دریافت دو مدال برای فعالیت‌های خود شد 
   در سال 1973 نبو به همراه خانواده‌اش در شیکاگو اقامت گزید و کر نینوا  را با تعدادی از اعضای قدیمی و همین‌ طور اعضایی جدید باز سازی کرد. این گروه کنسرت‌های متعددی را در نقاط مختلف دنیا برگزار و تعدادی از قطعات نبو از جمله یک آریا از اپرای او به نام سمیرامیس را اجرا کرد. وی اعتقاد داشت که جامعه‌ آشوری جامعه‌ با استعدادی است و بسیاری از آشوری‌ها علاقمند به پیش‌ برد امور هنری هستند. نبو عیسی بی در 2014 در سن 81 سالگی در شهر سان حوزه امریکا درگذشت. روحش شاد.                                            
             
عکسی از گروه کر "نینوا" به رهبری نبو عیسی بی
  
   در ابتدا شایسته است مراتب قدردانی‌ خود را از محبت و بزرگواری‌ سرکار خانم فیما قاجاریان اُدانل و جناب آقای کشیش فریدون اسحق جهت یادآوری قطعات موسیقی که در کنسرت‌ها‌ی گروه کر نینوا و در زمان‌های مختلف به اجرا درآمده و من به دلایلی از آن‌ها اطلاع دقیق نداشتم ولی در این مطلب کوتاه به اطلاع خوانندگان رسیده است، ابراز نمایم. نکته دیگر این‌ که در این مطلب من فقط به تنوع موسیقی که گروه "نینوا" در طول مدت فعالیتش به اجرا درآورده و به گوش جامعه‌ آشوری رسانده و به ارزش معنوی آن تا حدودی اشاره کرده‌ام و این مطلب کوتاه در مورد زندگی‌ خصوصی و هنری یا خصوصیات فردی مرحوم آقای نبو عیسی بی و یا فعالیت قدم به قدم گروه "نینوا" نمی‌باشد
   روزی که دائی‌ام دکتر آشور مرادخان مرا پای پیاده از خانه‌مان به سالن اجتماعات نیمه تاریک کلیسای کاتولیک آشوری واقع در خیابان فرصت تهران برد، شاگرد مدرسه‌ای بیش نبودم. در انتهای آن سالن صحنه‌ای نسبتأ کوچک و روشن قرار داشت و بر روی آن صحنه چند زن و مرد جوان دیده می شدند که به طور نامنظم ایستاده بودند. در دست برخی از آنها کاغذ و یا دفتری بود و مشغول صحبت در مورد نوشته‌هایشان بودند. در گوشه‌ دیگر صحنه پیانویی قرار داشت؛ دو مرد با چهره‌ای متبسم اما جدی در کنار آن ایستاده و با یکدیگر صحبت می‌کردند و بر حسب صحبتشان گاهی هر یک از آنها جمله‌ای از موسیقی‌ مورد بحث را بر روی پیانو می‌نواخت
   ما (من و دایی) در گوشه‌ای ایستادیم. پس از مدتی یکی از آن دو مرد که اندام ریزتری داشت، متوجه ما شد و به سمت ما آمد. پس از خوش‌آمدگویی و احوال‌پرسی‌ گرم، دایی‌ام مرا به او معرفی کرد و پس از آن رو به من نمود و گفت "آقای نبوعیسی بی هنرمند بسیار عزیز ما و رهبر گروه هستند. با او صحبت کرده‌ام و امیدوارم تو هم بتوانی همراه بقیه‌ گروه کر "نینوا" به سرپرستی‌ ایشان آواز بخوانی و مطالب و مسایل زیادی را بیاموزی." سپس  دایی خداحافظی کرد و مرا در دنیای زیبای موسیقی به همراه دیگران گذاشت
   پس از رفتن او، من متوجه دو ویولونیست، بانویی جوان به اتفاق مرد جوانی در گوشه‌ دیگری از صحنه شدم که با ویولون و با صدایی کم، قطعه‌ای را با هم تمرین می‌کردند. آن‌ها کسانی غیر از خانم‌ فیما قاجاریان و آقای یورا لازارُف ، یعنی دو تن از اعضای اصلی و نوازندگان ارکستر کوچکی که قطعات موسیقی‌ کلاسیک اروپایی را اجرا می‌نمود و به همت نبو عیسی بی تشکیل شده بود، نبودند

لورن دیویس (اولین نفرردیف ئشسته) در گروه کر نینوا
  
بعدها آن هنرمند دوم را که به همراه نبو عیسی بی در کنار پیانو ایستاده بود و من در بدو ورودم به سالن تمرین او را دیده بودم شناختم؛ آقای داوید اوشانا، آرشیتکت، پیانیست، نقاش و بالاخره هنرمند محبوب آشوری (علاوه بر تنظیم تعداد بسیاری از قطعاتی که کر به زبان آشوری اجرا می‌نمود)؛ نوازنده‌ پیانو و همراهی کننده‌ بسیاری از قطعاتی بود که تک‌ خوانان اجرا می‌نمودند یا با ارکستر‌ کوچک سازهای زهی و تک‌ نوازان ویولون همراه می‌شد
   جلسات تمرین همیشه پر از هیجان و مملو از زندگی‌ معنوی و روح زیبای موسیقی بود. نبو عیسی بی از آشنا نمودن همه‌ اعضا با موسیقی فولکلور ایرانی کوتاهی نمی‌نمود. وی قطعات این موسیقی را با تنظیم‌های زیبا و جالبی به گوش شرکت کنندگان در کنسرت‌ها می‌رساند و در طول تمرینات همیشه بر تمامی نکاتی که برای به اجرا درآمدن آنها در یک سطح خوب دارای اهمیت بود تأکید می‌نمود.   علاوه بر این، قطعات زیبای بسیاری از ویلیام دانیال را به گوش شنوندگان می‌رساند. شارا (ܫܵܗܪܵܐ) توسط تمام گروه کر اجرا می‌شد. برای قطعه مرگنیتا (ܡܲܪܓܵܢܝܼܬܵܐ) از آقای  سانخیرِو خفری دعوت کرده بود تا قسمت تک‌ خوانی را با صدای گرمش اجرا کند که با صدای کر که به دنبال صدای سانخیرِو خفری به گوش می‌رسید، مجموعه‌ بسیار زیبایی را به وجود می‌آورد. در تمام این مدت مهندس داوید اوشانا گروه را با پیانو همراهی می‌کرد در حالی که خودِ نبو، گروه کر و ارکستر را رهبری می‌نمود. قطعه‌ لِبا تویرا (ܠܸܒܵܐ ܬܒܼܝܼܪܵܐ) از ویلیام دانیال توسط آقای امیل ملک اجرا می‌شد و نبو عیسی بی او را با پیانو همراهی می‌کرد 
   در مورد موسیقی آشوری، نبو به این حد بسنده نمی‌کرد بلکه قطعات فولکلور آشوری را با تنظیم‌های متنوع داوید اوشانا و با همراهی‌ پیانوی خود او به گوش شنوندگان می‌رساند. برخی از این قطعات ابتدا با صدای دو خواننده‌ زن و مرد شروع می‌شد و سپس توسط گروه کر به انتها می‌رسید و در بیشتر موارد داوید اوشانا (با پیانو)  و یا ارکستر، همسرایان را همراهی می‌کرد. قسمت تک‌ خوانی‌ برخی از این قطعات توسط خوانندگان متفاوتی به اجرا در‌می‌آمد که متأسفانه اسامی همه‌ آنها را به خاطر ندارم اما از میان آنها می‌توانم از خانم شامیرام عیسی بی (خواهرژرژ عیسی بِک ورزش‌کار مشهور) و آقای امیل ملک که سابقه‌ طولانی در همراهی با کر ویلیام دانیال در تهران را داشتند نام ببرم 
     یا اومتا (ܝܵܐ ܐܘܼܡܬܵܐ) و مار بنیامین (ܡܵܪܝ ܒܸܢܝܵܡܝܼܢ) (که در حضور پاتریارک مار ایشای شمعون اجرا شد) و اپرای شامیرام (که قسمت کوچکی از آن توسط گروه همسرایان و تک ‌خوان مرد به اجرا درمی‌آمد از ساخته‌های نبو عیسی بی می‌باشند) جزو قطعاتی بودند که از ابتدای به وجود آمدن گروه همسرایان "نینوا" جزو برنامه‌ کنسرت این گروه بود. بعد‌ها نبو عیسی بی  قطعاتی را برای ویولون تحت عنوان" کوهستان" و"کنسرتو ویولون" ـ که دارای ملودی‌های زیبایی است و هم چنین قطعات دیگری برای سازهای زهی و یا ویولون و پیانو ساخت و در کنسرت‌ها به اجرا درآورد. درعین حال برای گروه کر قطعه‌ای به نام"اتود" را ساخت و برای صدای زن به صورت تک خوانی قطعه‌ زیبای دیگری از آثار خود را به اجرا درآورد
   این نکته حائز اهمیت است که در کنسرت‌های نبوعیسی بی به‌ خصوص در سال‌های بین 1338 و 1350 قطعاتی از موسیقی‌ کلاسیک اروپایی همواره جز‌‌ء لاینفک کنسرت‌ها و جزو آموزه‌های کر و ارکستر بود. در محدوده‌ سال 1338، قطعه‌ (Eine Kleine Nachtmusic) اثر موزار توسط همان ارکستر کوچک سازهای زهی اجرا می‌شد و البته آقای سیمون عیسی خسـروآبادی قطعه‌ مشهور La Donna e Mobile (از اپرای ریگوله‌تو اثر وردی) را به همراهی پیانو می‌خواند  ـ  پس از آنکه آقای ویکتور خدابخش پیانیست مشهور آشوری به این گروه پیوست، ایشان و خانم فیما قاجاریان اُدانل قطعه‌ مشهور Zigeunerweizen اثر Pablo de Sarasate را به اتفاق اجرا می‌نمودند ـ و خود ویکتور خدابخش قطعاتی از فرانس لیست برای پیانو را می‌نواخت. و به منظور آشنایی بیشتر کر با موسیقی کلاسیک اروپایی، نبو عیسی بی، قسمت Choral از سمفونی شماره 9 بتهوون را با شعر آشوری‌ سروده شده توسط خانم صوفیا قاجاریان، به گروه همسرایان آموزش داد و توسط آنها اجرا شد.
   او همچنین سعی نمود قسمتی از TANNHAUSER  (آواز زائرین) اثر ریچارد واگنر را که برای کر نوشته شده  است به گروه همسرایان آموزش دهد. (متأسفانه این قطعه هرگز در کنسرت‌ها به اجرا در نیامد)  و Alleluja  از مسایا اثر هندل ـ که جزو بخش بهار از مسایا می‌باشد ـ  را به صورت Acappella (بدون همراهی هر گونه ساز موسیقی) توسط گروه کر به اجرا درآورد. آثاری از باخ، گابریل فوره، اتو باک نواچک و سیبلیوس نیز جزو قطعاتی است که او در طول کنسرت‌های متفاوت به گوش مدعوین رساند
   لازم به ذکر است که نبو عیسی بی در جوار همکاری با هنرمندانی پرسابقه‌ای همچون آقای آسورحدون خفری که از بدو تشکیل گروه "نینوا" با او همکاری و همراهی می‌کرد، همواره با آغوشی باز از هنرمندان جوان آشوری مانند خانم آشوربلا بت اوشانا و آقایان بانیپال بت اوشانا و لینکن تمرز برای شرکت در ارکستر و همراهی با گروه کر استقبال می‌نمود.
   به وجود آمدن چنین فضای هنری که در بالا به آن اشاره شد قطعأ جز به خواست و تصمیم نهایی‌ آقای عیسی بی امکان‌پذیر نبود. موسیقی که توسط گروه "نینوا" اجرا می‌شد و به گوش آشوری‌های آن زمان می‌رسید متنوع و با ارزش‌ بود و برای آن دوران که آشوری‌ها به تازگی از قتل، غارت، فرار و بی‌خانمانی، کمی رهایی یافته و زندگی‌ آسوده‌تری را تجربه می‌کردند، وسعتی چشم‌گیر داشت. ولی شاید تأثیر زندگی گذشته و دشواری‌ زندگی حال آنها باعث می‌شد که به طور کلی هنر و در این مورد خاص هنر موسیقی را آن گونه که شایسته است به جد نگیرند و متوجه نشوند که هر انسانی در هر سنی که باشد، در جوار درس و کار می ‌تواند هنر را در زُمره‌ سرگرمی‌های  روزانه‌ خود قرار دهد و آن را به طور اصولی فرا گیرد و به کار ببندد و از این توانایی بهره و لذت ببرد و احساس رضایت نماید.
   در گروه "نینوا" به غیر از نوازندگان که همگی الفبای زبان موسیقی را فرا گرفته بودند، همسرایان ـ به غیر از  یک یا دو نفرـ با این زبان آشنایی نداشتند و مهم‌تر از آن این‌که هیچ یک از اصول آواز خواندن آگاهی نداشتند ـ که البته این میراثی است که تا این دم در هر کجای دنیا که هستیم با گروه آوازخوانان ما همراه است ـ به همین دلیل یادگیری قطعات به کندی و با سختی پیش می‌رفت و باز به همین دلیل اگر قطعه‌ای چندان به گوش اعضای همسرایان آشنا نبود و فراگیری آن دشوار می‌نمود، مانند قطعه‌ TANNHAUSERاثر ریچارد واگنر، هرگز به اجرا در نمی‌آمد. اما با وجود این نکته اگر هنر را غذای روح انسان بنامیم، موسیقی، اگر دل نوازترین نباشد یکی از روح‌افزاترین این غذاهاست وباید اذعان کنیم غذایی که  نبو عیسی بی برای روح آشوری‌ها در مدت زمانی که در ایران بود انتخاب می‌کرد از بهترین و پرارزش‌ترین آن‌ها بود.
   نبو با تکیه بر چنین برنامه‌ای به تدریج کنسرت‌هایش را در تالار فرهنگ به اجرا درآورد و برای آشنا نمودن دیگر آشوری‌های ایران چندین سفر به آبادان نمود. او برای حفظ گروه "نینوا" و برگزاری کنسرت، همه‌ سختی‌ها را می‌پذیرفت و اگر به عللی از ادامه‌ استفاده از یک سالن برای تمرین و کار با گروه باز می ماند، با جدیت هر چه تمام‌تر و با سرعت بیشتر سالن و مکان دیگری را می‌یافت تا گروه "نینوا"  که زمان زیادی برای فرا گرفتن قطعات موسیقی صرف نموده بود، از هم نپاشد و بتواند همواره قطعات موسیقی جدیدتری به گوش آشوری‌ها و هموطنان ایرانی برساند. در طول مدتی که عضو گروه کر"نینوا" بودم حداقل در چهار نقطه‌ مختلف شهر تهران برای تمرین جمع شدیم.
   ارزش معنوی‌ وجود گروه "نینوا" تنها به خاطر آشنائی جوانان آشوری با موسیقی نبود بلکه به صورتی ناخواسته فرصتی بود تا این جوانان با هم آشنا شوند، از نوع فعالیت‌های یک ‌دیگر در خارج از فضای موسیقی اطلاع پیدا کنند و درباره‌ برنامه‌هایی که هر یک برای زندگی و آینده‌ خود دارند با هم صحبت و تبادل نظر نمایند و در نتیجه حلقه‌ای وسیع از دوستان برای خود ذخیره نمایند. علاوه بر این مکانی بود که جوانان آشوری به منظور اجرای زیباترین هنر الهی یعنی موسیقی، دور هم جمع شوند و به زبان خودشان تکلم کنند و در ضمن و بویژه  با هنرمندان خوب و شعرای ارزنده‌ آشوری و هنر آنها آشنا شوند.
   آن سال که با لباس آشوری‌های باستان کنسرت را برگزار کردیم فرصتی بود تا آشنائی‌ بیشتری با طرح‌ها، رنگ‌ها و تزئینات لباس های آشوری‌های قدیم پیدا کنیم و برای تزئین و طراحی لباس‌های امروزیمان ایده‌های متفاوتی داشته باشیم و بالاخره هنرمندان آشوری را از نزدیک بشناسیم و از زحما‌شان قدردانی کنیم.
   من به مدت ده سال در گروه "نینوا" آواز خواندم و جزئی از آن خانواده‌ بزرگ بودم. اکنون که به پشت سر خیره می‌شوم و به آنچه که گذشت و به پشتکار نبو عیسی بی برای حفظ گروه می‌اندیشم، متوجه می‌شوم که نبو به تشکیل آن گروه موسیقی عشق می‌ورزید و ابائی نداشت که حتی اگر لازم باشد برای حفظ آن خانه به دوش شود و از جائی به جای دیگر نقل مکان کند. طی سالیانی که نبوامکان یافت، نه تنها قطعات بسیار زیبایی از موسیقی  آهنگسازان آشوری را به گوش دیگران رساند و مشوقی برای نوازندگان آشوری که قدم در این راه گذاشته بودند شد بلکه جامعه‌ آشوری را با موسیقیدانان بزرگ جهان و موسیقی‌ والای جهانی آشنا نمود و از نظر من این قدمی بود بیانگر تعهد او به دیگر آشوریان. روحش شاد.

No comments:

Post a Comment