شامیرام داودپوریان
ܬ
ܬܵܒܼܸܗ: تَبِه به معنی تباه شود ܬܒܼܵܗܵܐ: تباها به معنی تباه شدن ܬܒܼܝܼܗܘܼܬܵܐ: تبیهوتا به معنی تباهی
ܬܵܓܼܵܐ: تاغا به
معنی تاج و افسر است که در فارسی هم رایج می باشد.
ܬܲܓܵܪܵܐ: تَگارا به معنی بازرگان است. این لغت از ریشه اکدی (Tamkaru) (تَمکارو) مشتق شده است.
ܬܘܼܩܵܐ: توقا به
معنی حلقه طلا و در فارسی همان طوق است.
ܬܵܘܪܵܐ: تورا همان گاو است که به صورت ثور که یکی از بروج آسمانی است که با تبدیل
ت به ث وارد فارسی شده است. به همین سیاق کتاب ارتنگ مانی را نیز ارثنگ نوشته اند
زیرا در سریانی (آرامی) حرف ت به صورت ث تلفظ می شود. دو وازه کتیراو تفل (تفاله ـ
لِرد) در الابنیه عن حقایق الادویه با "ث" نوشته شده است.
ܬܘܼܪܝܼܵܐ: توریا همان ثریا است ( با تبدیل ت به ث) و یکی از کواکب.
ܬܘܼܪܥܵܐ:
ܬܪܵܥܵܐ: تورعا و
تارعا به معنی در است و ورودی که به صورت تُرعه در فارسی معمول است.
ܬܘܼܬܵܐ: توتا همان میوه شیرین سفید یا قرمز است که از ریشه اکدی تیتو (Titu) می باشد و در فارسی به صورت توت وارد شده است.
ܬܘܼܬܝܵܐ: توتیا همان سرمه است که در فارسی هم وارد شده است. در زبان آشوری از آن به
عنوان نمونه ترشی یاد می شود (ܚܲܡܘܼܨܵܐ ܝܠܸܗ ܐܲܝܟܼ
ܬܘܼܬܝܵܐ) یعنی مانند
توتیا ترش است.
ܬܲܚܡܸܢ: تخمن به معنی فکر کن است که در فارسی هم به صورت تخمین وارد شده است. از
این ریشه لغات ܬܲܚܡܲܢܬܵܐ
(تَخمَنتا) را می توان نام برد که به معنای فکر کردن و حدس
زدن می باشد.
ܬܵܚܡܲܣܬܵܐ: تخمصتا به معنی خجالت است. در فارسی این لغت تبدیل به دحمصه
شده است زیرا ت و دال به جای هم می نشینند و در رسم الحط سریانی نیز ح و خ به هم
تبدیل می شوند. کسی را به دخمصه انداختن از این کلمه، و در اصل به معنای خجالت
دادن بوده است اما این واژه امروزه به معنای دردسر و اشکال پدید آوردن برای کسی به
کار می رود.
ܬܸܟܵܐ: تِکا به معنای قسمت است. در فارسی به صورت تکه وارد شده است.
ܬܲܠܵܐ: تَللا به معنای تپه و برآمدگی خاک است. ریشه آن لغت اکدی تِلو(Tilu) است که در فارسی به صورت
تل که همان معنا را می دهد معمول است.
ܬܲܠܡܝܼܕܵܐ: تَلمیدا به معنای شاگرد و پیرو است که به صورت تلمید در متون فارسی دیده
می شود. این کلمه از ریشه ܬܲܠܡܸܕ (تَلمِد) به معنای آموزش ببیند می باشد. ܬܘܼܠܡܵܕܵܐ:
ܬܠܵܦܵܐ: تلاپا
به معنا از بین رفتن است که از ریشه ܬܵܠܸܦ تالپ به معنای از بین برود می باشد. در فارسی هم کلمه تلف
شدن بسیار معمول است.
ܬܲܡܸܙ: تَمِز به معنای پاک است که در فارسی به صورت تمیز مورد استفاده قرار می
گیرد.
ܬܲܡܘܼܙ: تموز به
معنای ماه چهارم در تقویم بابلی است. این لغت در زبان اکدی (بابلی و آشوری) به شکل "تموزو(Tammuzu) یا "دوموز" (Dumuzu) ثبت شده است.
ܬܲܢܒܼܵܐ: تَنبا به معنای مجازات است. لغت تنبیه در فارسی از این ریشه است.
ܬܲܢܘܼܪܵܐ: تَنورا به معنای وسیله ای است که در زمین کار گذاشته می شود و جهت پختن
نان مورد استفاده قرار می گیرد. این لغت از ریشه اکدی "تینورو" است در
فارسی به صورت تنور وارد شده است.
ܬܲܣܡܵܐ: تَسما به معنی کمربند است و در فارسی هم به صورت تَسمه است.
ܬܵܦܬܵܦܵܐ: تاپتاپا به معنای نان گرد است که در فارسی هم به صورت تاپ تاپه وارد شده
است.
ܬܸܩܢܝܼܩܵܐ: تقنیقا
ܬܲܪܓܸܡ: تَرجِم، ܬܘܼܪܓܵܡܵܐ: تورجاما، وܡܬܲܪܓܡܵܢܵܐ: متارجمانا هر سه از زبان سریانی وارد فارسی شده اند. فردوسی می نویسد:
ز ترکش برآور کمان مرا
به کار آور آن ترجمان مرا
در این
بیت از شاهنامه ظاهرأ معنای ترجمان سخنان می باشد.
هم چنین
ابوریحان بیرونی می نویسد: "زبان مترجمی است شنونده را"
خاقانی
نیز گفته است:
کنم تفسیر سریانی ز انجیل بخوانم از خط عبری معما
ܬܸܪܝܵܩܵܐ: تِریاقا به معنای دارو است که در فارسی به صورت تریاک مورد استفاده قرار
می گیرد.
ܬܲܪܚܝܼܢܵܐ: تَرخینا به معنای کشک است که در
فارسی هم مورد استعمال دارد.
ܬܪܝܼܕܵܐ: تریدا به معنای نان خرد شده در غذای آبکی است که در فارسی هم به صورت ترید
وارد شده است. این کلمه از ریشه ܬܪܵܕܵܐ (ترادا) به معنای خرد کردن نان
در آش یا سوپ است.
ܬܲܪܒܝܼܬܵܐ: تربیتا همان تربیت در فارسی است که از ریشه ܪܵܒܸܐ
به معنی پرورش دهد می باشد.
ܬܸܫܖܸ̈ܝܢ: تشرین نام یکی از ماه های سریانی و هم چنین تقویم خورشیدی
عربی است. این لغت در متون اکدی به صورت "تشریتو" ثبت شده است. تشرین
ماه هفتم تقویم بابلی است
No comments:
Post a Comment