بیداری
ظهر تابستان است
در جنگلی انبوه
در سکون وآرامش محض
صدای غوک را می شنوم
خود را با عنکبوتی که با جدیتی تمام
بین تنه دو درخت تار می تند
هماهنگ می بینم
باد ملایمی می وزد
و کمی از سنگینی محیط می کاهد
نگران اینم که
مبادا کسی به سراغم آید
و مرا از این بیداری باز دارد!
No comments:
Post a Comment