Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Sunday, November 9, 2014

کودکان زندگی را از ما می آموزند
           دکتر هلن ساخو

܀ کودکانی که مکررأ سرزنش می شوند، یاد می گیرند که دیگران را محکوم کنند.
܀ کودکانی که در محیط ناآرام بزرگ می شوند، یاد می گیرند که بجنگند و دعوا کنند.
܀ کودکانی که مسخره می شوند، خجول و شرمنده بار خواهند آمد.
܀ کودکانی که تشویق می شوند، اعتماد به نفس خواهند داشت.
܀ کودکانی که در اطرافیان خود صبر و تحمل می بینند، صبور بار خواهند آمد.
܀ کودکانی که مورد مرحمت قرار بگیرند، یاد می گیرند که بردبار و بخشنده باشند.
܀ کودکانی که در محیط خانواده، مدرسه و اجتماع حقانیت وانصاف ببینند، عادل خواهند شد.
܀ کودکانی که بزرکترها قدرشان را می دانند، یاد می گیرند که قدر خود و زندگی را بدانند.
܀ کودکانی که با آنها رفتار دوستانه شده است، در دنیای بزرگتر، دوست، محبت و عشق واقعی خواهند یافت.
کودکانمان را دوست بداریم.


لیلا و حیوانات باغ وحش

   خوانندگان گرامی، داستان زیر داستانی است واقعی و مربوط به لیلا، دختر هشت ساله ای که با مادرش در لندن زندگی می کند. آنها مهاجر هستند و پاکستانی الاصل که هر سال برای تعطیلات تابستان و دیدار اقوام و هم چنین آشنائی بیشتر لیلا با زبان مادری به پاکستان سفر می کنند .   در آخرین سفرشان، مادر لیلا او را به باغ وحش برده بود. او که مانند خیلی از بچه های هم سن و سال خود شدیدأ به حیوانات علاقمند است بعد از این دیدار که قرار بود برایش دیداری تفریحی باشد، به شدت مضطرب شد و حال عادی خود را از دست داده بود چرا که او شاهد رفتار خشن و زورگویانه نگهبانان باغ وحش با حیوانات اسیر بود. به گفته مادرش شب ها نمی توانست بخوابد و همواره به فکر حیوانات دربند بود و این که چرا آنها باید از طبیعت و از محیط طبیعی خودشان به دور باشند و برای سرگرمی مردم و منفعت صاحب باغ وحش مجبور به انجام کارهایی باشند که برایشان طبیعی نیست و یا اینکه دردآور است مانند رقصیدن، از روی آتش پریدن و شلاق خوردن به تشویق مادر و معلمش و هم چنین نگارنده، لیلا اضطراب خود را به صورت داستانی نوشته که وزیر عینأ از زبان خود او از انگلیسی ترجمه و به شما تقدیم می شود. پس از ابراز عقیده و شرح داستان تجربه اش، لیلا آرام گرفته و مثل قبل مثبت فکر می کند. این داستان نمونه ای است از روش های روانشناسی کودک و بیان احساسات و تجارب منفی از طریق داستان نویسی و یا نقاشی که به کودک کمک می کند از حالت اضطراب خارج شده و مثبت فکر و عمل کند. امیدواریم که این داستان مورد توجه شما قرار  بگیرد   
   "اسم من لیلا است و این نظر من می باشد: حیوانات و آدم ها هر دو بخشی از طبیعت هستند و آدم ها نباید حیوانات را مورد ضرب و شتم و ستم قرار دهند. من در سیرک دیدم که حیوانات را کتک می زدند و آن ها را مجبور به انجام کارهایی می کردند که  هفدفشان فقط سرگرم کردن ببنندگان دست یابی به پول و منتفعت مالی بود  به نظر من این کار باید متوقف شود. من در این باره با معلم فقه و اخلاقم صحبت کردم و او گفت که آدم هایی که حیوانات را اذیت کنند به جهنم خواهند رفت و آنهایی که با حیوانات خوش رفتاری می کنند به بهشت . من با او موافقم و می خواهم اضافه کنم که ما در دنیای خودمان نیز شاهد نمونه هایی از جهنم و بهشت می باشیم. برای مثال گربه ای که از آن خوب نگهداری می شود و تغذیه می شود، حتی اگر مریض شد به دکتر برده می                          شود و در بهشت زندگی می کند و حیواناتی را که من دیدم زندگی جهنمی دارند                
   
من فکر می کنم که ما باید طوری رفتار کنیم که همه به بهشت برویم. من پیشنهادات خود را به معلمم ارائه کردم و او آنها را قبول کرد و ما باید حیوانات را راحت بگذاریم تا بتوانند با خانواده خود در صلح و صفا و امنیت کامل زندگی کنند و شاد باشند. ما نباید به آنهایی که حیوانات را به زور اسیر کرده و آنها را مجبور به انجام کارهایی می کنند که برایشان طبیعی نیست پول بدهیم تا آنها به کارشان ادامه دهند. ما باید به کل طبیعت احترام بگذاریم و کاری کنیم که همه مخلوقات در این دنیا به زندگی خود ادامه دهند و سالم و راحت از زندگیشان لذت ببرند

No comments:

Post a Comment