شامیرام داودپوریان
بنا بر نوشته
های جامعه شناسان و تاریخ نگاران، بین النهرین خاستگاه تمدن جهانی می باشد. سومری ها
و به تعاقب آن اکدی ها، آشوری ها و بابلی ها تمدنی را پایه گذاری کردند که کشف آثار آن از زیر خاک قرنها، موجب حیرت انسان
قرن حاضر شده است. تمدن بین النهرین جنبه های شگفت انگیزی را دارا می باشد: خط و
زبان، ستاره شناسی و... اما یکی از جالب ترین این جنبه ها نقش زن در آنجا می باشد.
در بیشتر افسانه های بین النهرین جهان زیرین و
دنیای مردگان نیز چون زایش و رویش در ید اقتدار بانو خدایان است. سروده ها و
افسانه های آیینی و اسطوره های پیدایش این دوران به خوبی نقش فعال و بایسته زنان
را در شکل گیری تمدن بین النهرین نشان می دهند. هر چند مردان در قالب شبان و رهبران
موسمی و فرماندهان نظامی خود را نشان می دهند اما تأکید اصلی اسطوره ها بر
فرمانروایان زن چه حقیقی و چه افسانه ای می باشد که دولت شهرها را بنا کرده و سپس
آنها را در حمایت خود گرفته اند. زنان در این افسانه ها در سیمای خاکی و آسمانی،
در ساخت و پرداخت و یا حفظ و نگهداری یک پدیده به صورتی چشمگیر، برتر توصیف شده
اند. افسانه آفرینش سومری، افسانه کاشتن اولین درخت و افسانه ربودن رموز شهروندی
از این نمونه اند.
در افسانه آفرینش
سومری، از نامو به عنوان مادری که به زمین و آسمان زندگی بخشید نام برده شده است. طبق
افسانه، نامو که خود القا بوده ، زمین و آسمان را بهم پیوسته آفریده است. نامو
خدای آسمان (آن) و خدای زمین (کی) را آفرید که از بهم پیوستن این دو انلیل (خدای
هوا) به وجود آمده که زمین و آسمان را از هم جدا کرد و خود در میان آنها جای گرفت.
در دولت شهرهای
سومری معابدی برای پرستش ایزد بانوان بنا شده بود. نخستین آموزشگاه ها در معابد
برپا شد و برای اولین بار در جهان به نوجوانان در سنین معینی، ادبیات سومری شامل
افسانه های مقدس و اشعار شاعران و سروده ها و نیایش های مذهبی به همراه دروس مربوط
به اخلاق و مناسبات اجتماعی و ریاضیات آموزش داده شد. مجموعه " قوانین
مقدس" یا رموز شهروندی که "کلام آسمانی یا "می" نامیده می شد با روشی پیچیده از طریق تکرار و همسرایی در اندیشه و روان مردمان جای می گرفت و این قرنها
پیش از آن بود که یونانیان آکادمی های خود را بر پا کنند. از ایزد بانوان مورد
پرستش در بین النهرین که از تعداد قابل توجهی نیز برخوردار بودند می توان اشتار(ایزد
بانوی جنگ و عشق)، اینانا (همتای بابلی اشتار)، بابا، پین کر، دامکینا، دوموزی
آبزو، گشتی نانا (ایزد بانوی شراب)، نامو، نانا نانشه (اایزد بانوی راستی و عدالت)،
نیسابا، نون گال، نین تو، نین خورساگ، نین سون، نین سینا، نین گال، نین گیرین، نین
لیل، نین ماخ، نی نی سینا و اشنان (ایزدبانوی غله) را نام برد.
در افسانه درخت
هولوپو، اولین درخت بید (سرو) به دست یک ایزدبانو کاشته می شود تا برای ساختن وسایل
زندگی به کار رود. افسانه می گوید که در زمانی که روشنی و هر چیز دیگر برای نخستین
بار آفریده شد، یک درخت هولوپو در کرانه های فرات روئید ولی چون باد جنوب پیوسته
شاخه های آن را می شکست، اینانای الهه آن را برداشت تا در باغ های پرستشگاه خود در
اوروک بکارد. این الهه قصد داشت از آن خوب نگه داری کند زیرا می خواست یک میز و
صندلی از چوب آن بسازد. هنگامی که آن درخت می روید، اینانا می خواهد آن را قطع کند
ولی قادر به این کار نیست زیرا آن درخت در این هنگام، منزلگاه سه مخلوق به صورت دیو است. در پای درخت ماری
زندگی می کند که جادوئی در او نیست. پرنده آنزو (Anzu) بر فراز آن درخت است. و دوشیزه پریشانی یعنی لیلیت (lilit) در وسط آن درخت زندگی می کند. اینانا بسیار نا امید است و برای
کمک نزد برادرش اوتو(Utu) می رود. اوتو می گوید که نمی
تواند برای او کاری انجام دهد و الهه سرگذشت خود را دوباره برای گیلگمش بازگو می
کند و او حاضر می شود به اینانا کمک کند. سپس بی درنگ جوشن سنگین خود را بر تن می
کند و با تبرزین بزرگ خود مار را می کشد و پس از ان لیلیت و پرنده آنزو رها می
شوند. درخت را قطع می کنند و برای ساختن لوازم تشریفاتی به اینانا عرضه می کنند.
آن الهه از قاعده درخت هولوپو شئی به نام پوکو(pukku) و از بخش بالای آن چیزی به نام موکو(mukku) را می سازد. دوازده سطر بعدی در
توصیف این است که گیلگمش با این ابزار چه می کند ولی ترجمه آنها دور از حقیقت است
و شاید ارتباطی با مردگان و یا ارواح
داشته باشد زیرا متن می گوید که به علت زاری دوشیزگان جوان، پوکو و موکو به جهان زیرین
می افتند. گیلگمش از رفتن آنها پریشان می شود و مستخدمش به نام انکیدو که ناله های
ارباب خود را شنیده است حاضر می شود که آن ها را برگرداند. گیلگمش شاد می شود ولی
به انکیدو خطرهای این کار را گوشزد می کند و دستورهای مفصلی در اختیارش می گذارد
که در جایی که همه قوانین مربوط به جهان زندگان به متضادهای دقیق آن تبدیل می شـود، چـگونه رفتـار کند. اما انکیـدو
به این توصیه ها توجـه نمی کند و موفق
می شود که هر گونه ممنوعیت جهان زیرین را نقض کند. در نتیجه
مجبور است که برای همیشه در آنجا بماند. گیلگمش که بسیار آشفته شده است، برای مشورت
با انلیل به نیپور می رود و او نیز به نوبه خود وی را نزد انکی در اریدو می فرستد.
انکی به اوتو دستور می دهد که سوراخی در زمین حفر کند که سایه انکیدو از آنجا
بیرون می آید و درباره جهان زیرین با گیلگمش سخن می گوید: "با آن ها که تک
فرزند هستند به بدی رفتار می شود و آنان که سه فرزند دارند آشامیدنی آن ها آب است و کسانی که هفت فرزند دارند به خدایان نزدیک ترند، ولی آن ها که جسمشان دفن
نشده مانده است نمی توانند آسایشی داشته
باشند."
افسانه های مربوط به اشتار) به طور ویژه نشان
دهنده نقش مهم زنان در جامعه آن روز می باشد. اشتار که در بعضی متون دختر سین و آنو و خواهر
ارشکیگال و شمش نامیده شده است، نمایانگر دو شخصیت متفاوت می باشد: بانوی جنگ و
بانوی عشق. اهمیت نقش او را در افسانه گیلگمش می توان دریافت. او کسی است که در
تقابل با گیل گمش (که عشقش را رد کرده است) در انتقام از او با خواهش از پدر خود
مرگ انکیدو را رقم میزند.
در آشور و بابل نیز خدایان زن از اهمیت ویژه ای
برخوردار بودند و در معابد متعددی مورد پرستش قرار می گرفتند. اسامی تعدادی از
ایزد بانوان سامی (بابل و اکد و آشور و....) در زیر نقل شده است:
آرورو ـ
آشتار(سامی غربی) ـ سیبل (هیتی) ـ
آشراتو(سامی غربی) ـ آلاتوم (آناتولیایی) ـ آلانزو(آناتولیایی) ـ آنات (سامی غربی)
ـ آنونی توم (اکدی) ـ آناهیتا ( خدابانوی آریایی) ـ آیا(سامی غربی) ـ ایشتانو ـ
ایشهارات ـ اینارا (آناتولیایی) ـ ماما یا مامی (الهه اکدی) ـ مامی تو (اکدی که از
مامی توم مشتق شده است) ـ مزولا (آناتولیایی) ـ هالماشوایت (آناتولیایی) ـ هانا
هانا (پیش حاتی) ـ بلت ـ اکالیم (بابلی) ـ بلت سری (بابلی) ـ تاشمی توم (بابلی) ـ
آرینا (آناتولیایی) ـ سارپانی توم (بابلی) ـ سیدوری (بابلی) ـ سین ماه (بابلی) ـ
شاپاش (اوگاریتی) ـ شاتوشگا (آناتولیایی) کریشا (عیلامی) ـ کوبابا (آناتولیایی یا
سوریه ای) ـ کوبل (فیروگیان) ـ کوتهارات (کنعانی) ـ گولا (بابلی ـ شفا بخش) ـ
لاماشتو (بابلی ـ دیو زن) ـ هواتی (ایزد بانوی ارواح جهان زیرین).
ژورژ کونتینو در کتاب "زندگی روزمره در بین
النهرین" جایگاه زن در بین النهرین را چنین شرح می دهد: حضور اشتـار به عنوان
یک عضو برابر با سایر خدایان بزرگ نشـان دهنـده قدرت
پرستش نیروهای طبیعت است کـه بطور خیلی عمیق در جوامع ابتدایی ریشـه دوانده است، زیرا قوانین حمورابی، حقوق مانند شهادت دادن در
دادگاه و مالکیت اموال شخصی و خرید و فروش را به زن داده بود که در فرانسه فقط در
آغاز قرن بیستم زنان آن را به دست آوردند و همین قوانین منجر به ظهور شخصیت های
برجسته تاریخی مانند ملکه سمیرامیس (شامیرام) شد.
یک نکته جالب
توجه در افسانه های بین النهرین این است که در بیشتر آنها جهان زیرین و دنیای مردگان نیز همچون زایش و
رویش در ید اقتدار یک ایزدبانو می باشد. در افسانه فرود اینانا به زیرزمین نیز این
امر دیده می شود. در این افسانه ارشکیگال خواهر اینانا بردنیای زیرین یا دنیای
مردگان حکمرانی می کند و پس از فرود اینانا به آن دنیا که به منظور گسترش نفوذ خود
بر دنیای زیرین است او را محکوم به مرگ می کند. اما اینانا با کمک وزیر خود یعنی
نین شوبور از مهلکه می گریزد.
سنجاق های به دست
آمده از قبور کشف شده در لرستان، به شکل سر بانو خدای مادر اقوام بومی آسیایی
هستند و مبین این امر هستند که عیلامی ها احترام فراوانی برای مادران قائل بودند. هزاران مجسمه از این خدا بانو در
خاورمیانه به خصوص شوش پیدا شده اند. این ایزد بانو در شوش کریریشه (Kiririsha)
نام داشت. آئین پرستش او به نام نانایا (Nanaya) یا ننه تا عصر اشکانیان ادامه داشت. نانایا در اصل ایزدبانوی
سومری بود و به عنوان ستاره زهره مورد احترام بود. ایزد بانوی دیگری به نام پی نی
کر (Pinikir) نیز توسط عیلامی ها پرستش می
شدند. به گفته گیرشمن از تصاویر کوچک ایزد بانو به عنوان طلسم و تعویذ به نیت
فراوانی نعمت استفاده می شد.
با قدرت گرفتن اکدی ها در پی سومریها، نقش زن ـ خدا هم تغییر می کند و به
جای خدا زنی که اولین درخت را کاشت، شاه یا قهرمان، درخت را از آن سوی ناشناخته ها
به مردم و سرزمین خود هدیه می کند و این کار را با تهور و شجاعت فراوان و تحمل رنج و مصائب بسیار به پایان می
رساند. آمدن آریائی ها پایانی بر قدرت
ایزد بانوان در بین النهرین است زیرا آریائی ها در اصل خدایان مذکر داشتند که از
آنها می توان میترا، وارونا، ایندیرا و ناسیتارا نام برد. آناهیتا تنها ایزد بانوی
آریائی بود که از اقوام دیگری مانند هیتی ها و هوری ها به آنان منتقل شد. به هر
حال با آمدن آریائی ها، دوران مادر سالاری پایان یافته و دوران جدیدی آغاز شد که
در آن قدرت به مردان منتقل گردید.
مطالعه قوانین مدون بین النهرین باستان، رابطه
بین پرستش ایزد بانوان و حقوق زنان را در اجتماع آن
روز به خوبی نشان می دهد. در نخستین مجموعه قوانین مدون توسط اورنامو
که سومین سلسله
پادشاهی اور را بنا کرد، در مورد زنان چنین ذکر شده است:
·
زنان بیوه نباید و نشاید به تمکین بندگی قدرتمند تن در
دهند.
·
یتیمان نباید و نشاید که به مالکیت و بندگی ثروتمندان
درآیند.
·
آنان که یک شکل ثروت دارند، نباید و نشاید در برابر کسانی
که یک مینا ثروت دارند سر فرود آورند (یک مینا برابر 60 شکل است).
در
بابل زنان دارای حقوق مساوی با مردان بودند و از تمام امتیازات مدنی که شامل حال
مردان می شد بهره مند می شدند. حتی کنیزان نیز به نوبه خود از حقوق مدنی برخوردار
بودند و حق داشتند که به دیوان عدالت شکایت یا اسناد رسمی را با مهر خود امضاء کنند. به
ویژه زنان طبقات ثروتمند به هیچ وجه به حال شوهران خود غبطه نمی خوردند و عینأ
مانند آنها هرگونه قراردادی را که می خواستند منعقد می کردند. زنان اعیان در عقد
نامه خود شرایط و حقوق خاصی را برای خود قید می کردند. مثلأ اجازه ازدواج دوم را
از همسرشان سلب می کردند. مردان نیز اگر مایل بودند در وصیت نامه های خود تمام
اموالشان را به همسرانشان می بخشیدند و فرزندان آنها نیز تحت قیمومیت همسرانشان
قرار می گرفتند. زن می توانست شوهر خود را طلاق دهد اگر که قادر بود ثابت کند که زندگی گذشته
اش توام با پاکدامنی بوده است. در آن صورت مهر خود را دریافت کرده و به خانه پدری
بازمی گشت.
در زمینه حقوق
همسری نیز قانون زن را از حمایت کافی برخوردار می کرد و اگر شوهر زن خود را ترک می
کرد زن می توانست تحت شرایطی معین به همسری مرد دیگری درآید. اگر شوهر خودسرانه او
را ترک می کرد زن می توانست دوباره ازدواج کند. قوانین طلاق منافع زن را به خوبی تأمین می کرد. زن مطلقه و فرزندانش پس از مرگ شوهر بخشی از املاک او را به ارث می
بردند. ابتلای زن به یک بیماری دائمی زمینه ای برای طلاق به دست نمی داد.
زنان عیلامی در دوران اولیه بابل تا حد زیادی
به مساوات با مردان دست یافته بودند. به
عنوان مثال زمانی که حق وراثت به اطفال خانواده واگذار شد دختران و پسران از حق
ارث مساوی برخوردار
شدند. در تقسیم ارث زن و مرد هر دو سهم برابر داشتند و گاه وارث فقط زن بود. زنان
عیلامی به معاملات بازرگانی و تنظیم اسناد می پرداختند و می توانستند دارای برده باشند. آنان اجازه داشتند به عنوان
شاهد در دادگاه حضور یابند و قبلأ هم در نقش مدعی و هم متهم دیده شده بود . لوحه
های گلی قراردادها ، اثر ناخن آنها را در کنار اثر انگشت مرد طرف معامله شان در بر دارد. همه متون باقیمانده از عیلام موقعیت
والای اجتماعی و اداری زنان عیلام را تأیید می کند. تحت همین شرایط است که وضعیتی فراهم می آید تا روزی یک زن
عیلامی یعنی خواهر معروف سیلها و جده نائب الحکومه های کبیر به حکومت سوزیان برسد.
متون کهن عیلامی بارها رسیدن به سلطنت از طریق تبار مادری را یادآوری می کنند. در
عیلام نیز با پایان یافتن دوران مادرسالاری در هزاره دوم قبل از میلاد ایزد بانوان
از مقام خود تنزل کرده و جای خود را به ایزدان مرد دادند، اما حتی در این دوران
نیز زن عیلامی از حقوقی بیش از سایر اقوام آسیایی برخوردار بود.
منابع :
1 ـ زندگی روزمره در بین النهرین نوشته ژورژ
کوئنتینو
2 ـ فرهنگ اساطیر شرق باستان نوشته گوندولین لیک.
ترجمه دکتر رقیه بهزادی
3 ـ الواح بابل نوشته ادوارد شی یرا، ترجمه علی اصغر
حکمت
4 ـ دنیای
گمشده عیلام، نوشته والتر هینتس، ترجمه فیروز فیروز نیا
5 ـ تاریخ
بابل نوشته لئوناردو کینگ، ترجمه دکتر رقیه بهزادی
======================================
روز جهانی زن مبارک
No comments:
Post a Comment