لغات اکدی در زبانهای یونانی
و لاتین
الف
آجر: این واژه
در زبان اکدی به صورت (Agurru) آمده و
این واژه در یونانی به شکل(Agouros) به وام گرفته شده است.
أجن: اجانه ظرفی است برای شستن لباس (هم چون تشت). این واژه در زبان اکدی به
شکل(Agannu) و در زبان یونانی به شکل(Anguion) درآمده است.
أذن: این واژه که به معنی ترانه و نغمه و شنیدن سرود می باشد در زبان
اکدی به شکل "أواتو" به مفهوم
"وعدهای با وقت معین" آمده و این واژه در زبان یونانی به صورت(Udein) به وام گرفته شده
و معنای آن نغمه و ترانه و سرودن و گردآمدن برای اجرای مراسم دینی با صدای بلند
(در شریعت اسلام معنی لغت اذان بانگ نماز می باشد) می باشد.
أربل: نام شهر اربل در متون اکدی به صورت(Arba-llu)
ثبت شده و در زبان یونانی به صورت "أربیلا" و "إربلا"
آمده است.
أردخل: اِردَخلُ در زبان اکدی به شکل (Arad-Ekalli) آمده و در زبان یونانی به صورت (Architekon)و در زبان لاتین به
صورت(Architechtus)
ثبت شده است.
أمن: واژه "أمونیوم" در زبان اکدی به شکل (Amanim) در ضمن متن اکدی (Tabet amanim) یعنی نمک
آمونیوم آمده و بر نمک مشهور آمونیوم اطلاق می شود. واژه یونانی (Ammoniako) از اکدی به وام
گرفته شده است.
أول: وازه اِیَلُ در زبان اکدی به شکل (Ayalu) آمده و این واژه در زبان یونانی به
صورت (Eriphos)
به وام گرفته شده است.
ب
ببب: این واژه به صورت(PA PA) در کتیبه های تاریخی بین
النهرین آمده و دلالت بر افیون می کند و واژه لاتینی (Papaver) نیز از همین واژه اکدی اخذ شده است.
برغث: واژه بُرعوث (نام حشره ای جهنده از تیره کیکها که خون انسان و جانوران
را میمکد و در فارسی کیک یا کک نامیده میشود) در زبان اکدی به شکل (Barshu) آمده که در زبان
یونانی به صورت (Broakhas) به وام گرفته شده است.
بطط: بَط (مرغابی کوتاه گردن و کوتاه پا) در زبان اکدی به صورت (Busu) ثبت شده که در
زبان یونانی به شکل (Phatta) از اکدی اقتباس شده است.
بطن: واژه بطن (به معنی شکم و درون هر چیز و ستاره درخشان و قبیله کوچک در علم
قبیله شناسی) در زبان اکدی به صورت (Patum) ثبت شده که در زبان لاتینی از اکدی
به صورت (Abdomen)
اقتباس شده است.
بلر: واژه بلور در زبان اکدی به شکل (Burallu) ثبت شده است و این واژه در زبان
یونانی به صورت "بیرولوس" (Byrollos)
یا (Beryllos)
و در زبان لاتینی به صورت (Beryllus) از اکدی اقتباس شده است.
بورش: این واژه در زبان اکدی به صورت (Burasu) در زبان اکدی ثبت شده و به درخت
صنوبر اطلاق می شود. این واژه در یونانی به صورت (Pitys) یا (Brathy)از اکدی به وام گرفته شده است.
ت
ترجم: واژه
ترجمان به معنی برگردان از زبانی به زبان دیگر یا شرح و توضیح و تفسیر در زبان
اکدی به صورت (Turguman) ثبت شده
و این واژه در زبان یونانی به شکل (Dragomanos) از اکدی به وام گرفته شده است.
ترمس: ترمس نام نوعی گیاه است. این واژه در کتیبه های تاریخی عراق باستان به
شکل (Tarmus)
ثبت شده و این واژه در زبان یونانی به صورت (Thrmos) یا (Termythos) از اکدی اقتباس شده است.
ث
ثور: واژه ثور به معنای گاو نر در زبان اکدی به صورت "شَورو" آمده و
همین واژه در زبان یونانی به شکل (Tavros) از اکدی اقتباس شده است.
ج
جبس: واژه جبس
در زبان اکدی به صورت (Gassu) ثبت شده
و همین واژه در زبان یونانی به شکل (Yipsos) یا (Gupos) یا (Gypsos) از اکدی اقتباس شده است.
جمش: واژه "الجَمَشت" به معنای سنگ معدنی در زبان اکدی به صورت (Algameshu) ثبت شده و این
واژه خود در زبان یونانی به صورت (Amethystos) یا (Amethistos) و در زبان لاتینی به شکل (Amethystus) از اکدی اقتباس
شده است.
جمل: واژه جمل یا شتر نر در زبان اکدی به شکل (Gamallu) ثبت شده و این واژه خود در زبان
یونانی به صورت (Kamelos) و در زبان لاتینی به صورت (Camelus) از اکدی اخذ شده است. ادامه مطلب در شماره آینده
مأخذ:
فرهنگ واژگان اکدی
تألیف محمد داود سلوم
ترجمه: نادر کریمیان
شامیرام داودپوریان
No comments:
Post a Comment