شامیرام داودپوریان
ܫ
ܫܵܐܸܠ: شائل به
معنی سؤال و تقاضا کند. در فارسی سائل است .
ܫܸܒܸܬܵܐ: شبِتا
سبزی خوراکی است که در فارسی شبت یا شوید
تلفظ می شود
ܫܒܼܝܼܠܵܐ: شویلا (شبیلا) به معنی راه و مسیر که به صورت سبیل وارد
فارسی شده است .
ܫܲܒܼܟܵܐ: شَوکا
(شَبکا) به معنی تور و همان شبکه فارسی است
ܫܲܗܠܵܐ: شهلا
به معنی رنگ سیاه متمایل به آبی است. لغت ܫܲܗܠܵܢܵܐ
نیز از آن مشتق شده که در ترکیب ܥܲܝܢܸ̈ܐ ܫܲܗܠܵܢܸ̈ܐ
به
معنای چشمان شهلا می آید
ܫܘܼܐܵܠܵܐ: شواَلا به معنی پرسش است و در فارسی به صورت سؤال مورد
استفاده دارد .
ܫܘܼܠܛܵܢܵܐ: شولطانا
به معنی حکومت است که در فارسی به صورت سلطه استفاده می شود. ریشه آن لغت شالاطو (Shalatu) اکدی به معنای حکومت کردن است.
ܫܘܼܡܵܐ: شوما به
معنی بد یمن و در فارسی همان شوم است
ܫܘܼܩܵܐ: شوقا به
معنی بازار است در فارسی به صورت سوق وارد شده است
ܫܘܵܪܵܐ: شوارا
به معنای پریدن. در فارسی به صورت شور وارد شده است مانند شور و غوغا
ܫܘܼܪܵܐ:
شورا به معنی دیوار است و در متون قدیمی فارسی به صورت
سوردیده می شود. در تاریخ طبرستان آمده: آورده اند که چون در اصفهند مازیار بن
قارن "سورهای" آمل را خراب کرد.
در
ترجمه تاریخ یمنی آمده: سلطان محمود از ناحیت مولتان بگذشت وبظاهر بهاطیه نزول
فرمود، و این شهر "سوری" داشت.
ܫܘܼܪܒܲܝܢܵܐ: ܫܲܪܒܝܼܢܵܐ: شورونا
یا شَرونا درخت همیشه سبز از خانواده کاج است. ریشه این لغت از شرمنو (Sharmenu) اکدی است. همین کلمه در فارسی به شکل شِربین یا شروین
درآمده است.
ܫܘܼܫܡܵܪܵܐ: شوشمارا
به معنی مارمولک کوچک ، در فارسی سوسمار
تلفظ می شود ܫܘܼܫܲܢܵܐ: شوشَنا به معنی گل زنبق و در فارسی همان سوسن است
ܫܝܵܦܵܐ: شیاپا
یا شیافا به معنی داروی مالیدنی، لغت شیاف
فارسی از این ریشه است
ܫܝܼܦܘܼܪܵܐ: شیپورا به معنی بوق و کرنا، در فارسی همان شیپور است
ܫܝܼܪܵܐ: شیرا
به معنای عصاره، و در فارسی همان شیره است. لغات ܫܝܼܪܵܢܵܐ (شیرانا) و ܫܝܼܖ̈ܝܼܢܝܼܸܐ (شیرینییه) به معنای آغشته به شیره (نوچ) و شیرینی از این
ریشه هستند. نام ܫܝܼܪܝܼܢܸܐ شیرینه نیز که از اسامی متداول آشوری می باشد هم از این
ریشه است که در فارسی به صورت شیرین تلفظ شده و استفاده میشود. یکی از زنان خسرو
پرویز نیز نام شیرین را داشته که شرح دلدادگی آنها را نظامی گنجوی به صورت شعر در
کتاب خود به نام خمسه نظامی به رشته تحریر کشیده است.
ܫܝܼܪܵܐ: شیرا به
معنای شعر و غزل می باشد که ریشه آن اکدی و به معنای نظم است. اصطلاح ܫܝܼܪܵܬ ܫܝܼܖ̈ܵܬܸܐ (شیرات شیراته) به معنای غزل غزل ها در تورات ملاحظه می شود و بنا براین لغت شعر در اصل لغتی آشوری است.
ܫܝܼܫܵܐ: شیشا
به معنای بلور شفاف است. در فارسی همان شیشه است
ܫܲܟܪܵܐ: شَکرا
یا شخرا به معنای الکل است که در فارسی به صورت سکر و سکرآور مورد استفاده قرار می گیرد.
ܫܲܠܵܐ: ܫܸܠܵܐ:
شَلا یا شِلا به معنای شل و چلاق است. در فارسی هم
لغت شل مترادف چلاق به کار می رود.
ܫܸܠܵܐ: شِلا به
معنای نوعی غذای آبکی است که در فارسی هم به صورت شُله در لغت شله زرد مورد
استفاده دارد. در آشپزی آشوری انواع شِله ها پخته می شود .
ܫܲܠܓܸܡܵܐ: شَلگِما همان شلغم است .
ܫܠܵܠܵܐ: شلالا به معنای دوخت و ܫܲܠܸܠ: شَلِل
یه معنای بدوزد است. شلال زدن در زبان فارسی از این ریشه است.
ܫܠܵܡܵܐ: شلاما
به معنای صلح و آشتی بوده و در فارسی به صورت سلام است
ܫܲܠܬܘܼܟܵܐ: شلتوکا همان شلتوک به معنی پوسته برنج می باشد.
ܫܡܲܝܵܐ: شمَیا
به معنی آسمان، در فارسی به صورت سَما وارد شده است.
ܫܲܡܥܵܐ: شَمعا به معنی موم است که در فارسی به صورت شمع تلفظ می شود.
ܫܸܡܥܵܐ: شِمعا به معنی شنیدن، در فارسی به صورت سمع وارد شده است.
ܫܡܫܵܐ: شمشا به معنای خورشید است و همان شمس
ܫܲܡܫܵܪܵܐ: شمشارا درخت ساج است. در فارسی به صورت شمشاد تلفظ می شود
ܫܱܲܢ݇ܬܵܐ: شَتا یا شنتا به معنای سال می باشد و در فارسی به صورت سَنه
وارد شده است
ܫܵܥܬܵܐ: شاعتا
واحد زمانی به مدت شصت دقیقه می باشد و همان ساعت فارسی است
ܫܵܩܵܐ: شَقا به
معنی قسمتی از گیاه است که از ریشه بالا آمده و برگ و گل را در بر می گیرد. در
فارسی همان ساقه است . ܫܲܪܵܐ: شَرا
لغتی اکدی به معنای بزرگ و شاه است. لغت سَر در فارسی از این ریشه است. نام
آشوری ܫܲܪܘܿܟܝܼܢܵܐ به معنای شاه عادل از این کلمه مشتق شده است
ܫܲܪܵܐ: شَرا به
معنای بد می باشد و در فارسی همان شَر است
ܫܪܵܓܼܵܐ: شراغا
به معنای فانوس است. در فارسی به صورت چراغ تلفظ می شود
ܫܲܪܝܵܢܵܐ: شریانا
به معنای سرخرگ و همان شریان در فارسی است
ܫܸܫܸܠܬܵܐ: ܫܸܠܫܸܠܬܵܐ: شِشِلتا یا در اصل شِلشِلتا به معنای زنجیر و همان سلسله در
زبان فارسی است
ܫܲܪܒܼܵܠܵܐ: ܫܸܪܒܼܵܠܵܐ: شروالا پوشش مردانه است که در فارسی به صورت شلوار و
در عربی به صورت سَربال تلفظ می شود
No comments:
Post a Comment