Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Thursday, November 14, 2013

در تونل تاریخ


                               و ملاقات من با اجدادم  


" داشتم به موزه بریتانیا می رفتم که از عتیقه های گالری های نینوا و دیگر آثار باستانی دیدار کنم. معجونی از احساسات سراپایم را فرا گرفته بود. قدیمی ترین احساس، احساس دلتنگی بود. البته دلتنگی برای جایی که  هرگز در آن زندگی نکرده ام، حتی دیداری از آن نداشته و احتمالأ هرگز هم در آن به طور دائم زندگی  نخواهم کرد. و بدنبال این احساس، احساس غرور از این که این آثار عظیم بخش مهمی از تاریخ و تمدن بشری به شمار می آیند و با چنین وسواسی نگهداری و حراست می شوند. می بینم که همه نوشته هایی که دیوارهای عظیم موزه را پوشانده اند حاکی از همین واقعیت هستند. می بینم که هزاران گردشگر دستگاه هایی به گوش دارند و با علاقه و دقت به فلسفه، مفاهیم و علل بوجود آمدن این همه آثار هنری، معماری و فلسفی گوناگون مانند داستانهای شکار که با دقت حک شده است، نوشته های مربوط به جشن ها و جشنواره ها و آداب و رسوم، قوانین مدنی و آرمانهای فلسفی گاوهای بالدار و شیرهای پنج پا و غیره گوش می سپارند.     
 احساس دلتنگی من به حس غرور و رضایتی تبدیل شد از این که تاریخ اجدادی من بخش مهمی از تاریخ و تمدن بشری به شمار می آید. هویتی را احساس کردم که از مرزهای جغرافیایی  مصنوعی و ساخت بشر می گذرد و تلفیقی است از گذشته دور و آینده نزدیک و بطور آگاهانه ای فعال و در حال تحول. دیدن این آثار بی نظیر مرا وادار می کند که درباره یک حقیقت فکر کنم. برای من آشوری بودن و احساس آشوری بودن احساسی نیست که با دیدار میراث اجدادیم در موزه ها زنده بماند بلکه به معنای هویتی واقعی، قابل لمس و دائمی می باشد.                                                                                                            
 پژوهشگران و نظریه پردازان می گویند که ما در عصری زندگی می کنیم که هویت ها نه تنها به عنوان یک مبحث ذهنی و تئوریک مطرح می باشند بلکه همچنین به عنوان یک پدیده مورد بحث و جدل در زندگی سیاسی روزمره از اهمیت خاصی برخوردار هستند. همانطور    که بین زمان و مکان و در لابلای هزاره ها و لوحه های گیلگمش غوطه  می خورم، حس رضایتم تشدید می شود. البته همراه آن، حس نه چندان مطبوع خاطرات کودکی و دوران مدرسه که در آن هویت من از جانب همه منجمله معلمان تاریخ انکار می شد، پی می برم که مقوله هویت، هم تاریخی است و هم مشروط و وابسته به شرایط زندگی و نوع مبادلات و روابط اجتماعی حاکم بر جوامع ، ومشمول تحولی طبیعی می باشد.                                                         
همانطور که به انتهای گالری نزدیک می شوم ناگهان قلبم از حرکت می ایستد! متوجه می شوم که در آنجا چیزی درباره آشوریان امروز و حال و روزشان وجود ندارد. چگونه ممکن است این علم و دانش و تمدن بنیادی که این چنین در موزه های جهانی از آن پاسداری می شود، هیچ ارتباطی به ما یا به من نداشته باشد؟ به این نتیجه می رسم که شاید موزه ها کار خود را انجام داده اند و باقی کار بر عهده ماست. آشوریانی  که در سراسر جهان زندگی می کنند بخشی از یک جامعه و فرهنگ جهانی هستند و قادر به تقویت هویتی هستند که در عین دوری و پراکندگی در اصل پایدار می ماند."                                                             

از ناهرین عزیز برای تهیه این متن زیبا صمیمانه سپاسگزاریم و برای او آرزوی موفقیت و پیشرفت در همه فعالیتهای آتی داریم. از خوانندگان عزیز بولتن نیز تقاضا داریم تا نظرات و افکار خود را در این زمینه یعنی هویت قومی وراههای تقویت آن در سطح جهان برای ما بفرستند تا در همین صفحه در معرض دید دیگر دوستان برسد.                    
                                     
   تهیه، ترجمه وتدوین از:                                                          
                                            دکتر هلن ساخو    

No comments:

Post a Comment