Email: shamiram5@gmail.com

انجمeEmail: shamiram5@gmail.com
ن زنان آشوری -Emai تهران - ایران

Friday, July 5, 2013

جشن بهاری در میان سایرملل

                                                 

                              شامیرام داودپوریان
                      
   در شماره های گذشته بولتن شامیرام طی چندین مقاله، ارتباط نوروز با جشن نیسان (اکیتو) مورد بحث قرار گرفته است. در این شماره با استفاده از منابعی دیگر بار دیگر به این مطلب می پردازیم.              
  پژوهشگر نامی هاشم رضی می نویسد: ...درباره جشن بهاری زگموگ از اشارات اندکی که در منابع پهلوی است تا اشاراتی که به تفصیل در آثار مورخان و نویسندگان پس از ساسانیان به تازی و پارسی و اشعار درباره نوروز باقی است، تا رسومی که امروزه هنوز رایج و مرسوم است، حتی مراسم سیزده بدر و افکندن سبزه های نوروزی به آب روان در این روز، و مراسم دیگر چون هفت سین و مراسم کوسه برنشین و میر نوروزی و این که نوروز هم جشن و شادی و هم مراسم یادبود ارواح و روز برات و تقدیر است و بسا امور دیگر، در جشن بهاری میان مردم بین النهرین باستان مشاهده می شود.                    
... جشن زگموگ را به باد و به افتخار خدای بزرگ مردوک جشن می گرفتند. در این روز همه خدایان در معبد بزرگ و اصلی که ویژه مردوک بود حضور می یافتند. شاه نیز در چنین روزی در معبد حاضر می شد و به عنوان تجدید عهد و پیمان دست تندیس مردوک را می گرفت. یکی از آداب مهم جشن، مقارن با سال نو، افروختن آتش بود. خدایان در این نشست درباره روند حوادث سال جاری تصمیم گرفته و خط مشی رویدادها و سرنوشت ووظایف شاه و خوبی وبدی محصول و
نزول بلایای ارضی و سماوی و بخت و سرنوشت مردم و مقدرات آنان را رقم می زدند. این امر در اقتدار مردوک بوده و تعیین کننده سرنوشت مردم او بوده  که در روزهای هشتم و یازدهم جشن، در حالی که خدایان با احترام در برابرش ایستاده بودند تصمیم می گرفت.        
   چنین مراسمی در میان یزیدی ها (ایزدی ها) نیز وجود دارد. روز نخست سال را اینان سَری سال یا سَر سال می گویند. بنا بر معتقدات آنها در چنین روزی خداوند بر مستد خود می نشیند و در حالی که پیامبران و ملائک وی پیرامونش هستند، خداوند به آنها می گوید: من در حالی که شما مشغول شادی و عبادت هستید، میان شما فرود می آیم. در چنین روزی خداوند به اتفاق ملازمان و ملائک، تقدیرات و آینده مردم و مملکت را تعیین می کند. این وجه اشتراک میان زَگموگِ بابلی ها و سَرِ سالی ایزدی ها و نوروزِ ایرانیان به نظر می رسد...          
   در ادامه مطلب نویسنده به توضیح مراسم اکیتو یا همان مراسم بهاری سال نو می پردازد و نتیجه می گیرد که روزهای دوازده گانه آن و روز سیزدهم که اختتامیه جشن بهاری بوده است با دوازده روز جشن نوروز و روز سیزده بدر همانند است:                              
  ... در بابل مراسم بهاره سال نو از روز اول ماه نیسان که مطابق با اواخر اسفند و اوایل بهار ایرانی است آغاز می شد. مراسم جشن اکیتو در بابل به دو بخش تقسیم می شد: بخش نخست هشت روز اول بود که در شکلی نمادین و تمثیلی، دورانی است که خداوندگار در جهان زیرین در بند و اسارت بود. قسمت دوم رهایی خداوند مردوک و اجرای مراسم مقدس زناشویی و باروری بوده است. به صورتی هر چند نه بر بنیاد تطبیق و مقایسه، جشن بهاره و نوروز هم به دو بخش تقسیم می شد که      شرح آن گذشت .                                                        
   هشت روزنخست خود به دو دوره تقسیم می شد. در چهار روز نخست آماده سازی معبد اِسَگیل برای انجام مراسم بود که در پایان چهارمین روز، این آماده سازی با همسرایی کاهنان که انوما الیش یا سرود آفرینش را همخوانی می کردند، اعلام می شد .                    
   از روز پنجم مراسم جشن و شادی آغاز می شد. شادی و همسرایی و ساز و نوا در معبد مذکور با مراسم ویژه ای از سوی کاهنان و خادمان معبد، همراه با نهادن مواد خوشبو در آتشدان ها و عودسوزها آغاز می شد...در چهارمین روز از ماه نیسان، یکی از مراسم اصلی و نمادین جشن برگزار می گردید. در این روز شاه ضمن انجام مراسم و شعائری به معبد نبو "یکی دیگر از خدایان بزرگ بابلی و پسر مردوک" می رفت و تندیس خداوند پسر را از راه رود فرات به بابل حمل می کرد. باورهای اساطیری بر آن بود که توسط او(نبو) مردوک از اسارت در جهان زیرین رهایی می یابد.                                                 
   در پنجمین روز، آثاری از آن چه که در ایران ضمن مراسم میر نوروزی باقی مانده نمایانگر است. شاه که در رأس هیأتی از راه آب، تندیس نبو را حمل می کرد، با مشایعت کاهنان وارد معبد اسگیل می شد و طی مراسمی برای تجدید بیعت با  مردوک، عصای فرمانروایی و حلقه پیمان و شمشیری را که نماد قدرت و مقام او بود، به یکی از بزرگ ترین کاهنان واگذار می کرد و کاهن اعظم نیز آن ها را پیش پای خداوند می نهاد. آن گاه کاهن به عنوان تنبیه و آگاهی، ضربه ای به صورت شاه وارد کرده و گوش او را گرفته، به عنوان خاکساری مقابل خداوند برده تا ضمن زانو زدن، گزارش کردار یک ساله خویش را ارائه نماید.                                                                         
                              
   آنگاه شاه با فروتنی گزارشی به پیشگاه خداوند عرضه کرده و می گوید مطابق با پیمان، در سال گذشته خلافی مرتکب نشده و گناهی نکرده و به خداوندی مردوک معتقد بوده و همه رسوم و اوامر معهود را انجام داده است. پس کاهن اعظم که سخن گو و رابط مردوک است به شاه می گفت که خداوند اعترافات وی را شنیده و او را بخشیده و در مقام خود برای سالی دیگر ابقا کرده است. پس روبه روی شاه ایستاده و دوباره با دست به گونه شاه سیلی می زد. براین سیلی تفأل می کردند. یعنی اگر از چشم های شاه اشکی سرازیر می شد، نشانه آن بود که خداوند هم چنان او را یاری می کند و در سال نو پیروزی با اوست. اما هرگاه اشکی روان نمی شد، حاکی از شکست شاه در سال جاری بود. 
   در هفتمین روز از سال نو خدایان شهرهای مختلف بابل مانند سیپر، کیش، نی پور، اوروک و...با مشایعت کاهنان ویژه وبا مراسمی به بابل حمل می شدند و در معبد بزرگ  در کنار مردوک جای می گرفت. اما درکنار این مراسم، شاه وظایفی خاص داشت و آن انجام کارهایی بود که بدان کارها، خداوند از جهان زیرین باز می گشت.                         
   در هشتمین روز بت مردوک را در معبد در جایگاه ویژه ای قرار داده و در کنار او بت های دیگر خدایان و الاهگان را برپا می داشتند. شاه ضمن مراسمی دست در دست مردوک نهاده و همه خدایان و ایزدبانوان را به حضور او معرفی کرده و از آن پس انجمن مشاوری گونه خدایان برگزار می گشت و کاهنان دیگر دوباره یشت آفرینش را در ستایش مردوک همسرایی کرده و مراسم قربانی و بخور سوزی به انجام می رسید. آن گاه گردونه زرین و ویژه سواری مردوک را بر در معبد آورده و خداوند را بر آن می نشاندند و همـه خدایان و ایزد بانوان  از روز هشتم تا یازدهم، خدایان در بیت اکیتو به سر می بردند...پس از سه روز یعنی روز یازدهم از ماه نیسان دوباره ضمن برگزاری تشریفاتی، مردوک و خدایان دیگر به بابل و معبد اسگیل بازگشته و روز دوازدهم گردهم آیی و انجمن بزرگ خدایان برای تعیین سرنوشت و مقدرات سال نو و تصمیم گیری برگزار می شد. پس از تعیین سرنوشت جهان و مقدرات آن، خدایان را به شهرهای خود برگردانده و مراسم پایان می یافت. هر چند در الواح بابلی یاد ونشانه ای از روز سیزدهم نیست، اما این گمان که جشن و شادی و استراحت پس از روز دوازدهم رسم بود، دور از واقع به نظر نمی رسد...                                                                                                    .                       
                   
   ...یزیدی ها همچون بابلی ها در زگموک، جشن آغاز سال بابلیان و چون ایرانیان در چنین روزهایی به یادبود ارواح درگذشتگان مراسمی همانند برگزار می کردند که ایرانیان هنوز چنین رسمی را ماندگار دارند و شب و روز جمعه آخر سال را به یادبود ارواح درگذشتگان به زیارت قبور رفته و به خیرات و ادای نذورات می پرداختند...                                                 
     هاشم رضی در ادامه مطلب علت این گونه جشنهای بهاری را که آئین سوگ وعزا بوده و در عین حال جشن محسوب می شده، برگزاری  مراسم سوگواری برای مرگ خدایان دانسته که بعلت رستاخیز خدای مربوطه جشن نیز به حساب می آمده است. در ایرانیان مراسم سوگواری برای سیاوش، در یونان و آسیای علیا برای آدونیس و در میان سومری ها که قدیمی ترین قوم بین النهرین بودند برای تموز انجام می گرفت. در این سوگواری ها مراسمی نمایشی برگزار می شد. تندیس خدا را با کفن پوشانده و برای تدفین مشایعت می کردند. زنان سوگواران اصلی بودند که بر سر و صورت زده و نوحه هایی را همسرایی می کردند و تندیس خدای مرده را به رود یا دریا می انداختند. آنگاه فردای آن روز آیین های شادی رستاخیز خداوند را برگزار می کردند.                                                                                                                                
 م نوروزی زنده است. یکی از آیین های نوروزی سبز کردن دانه ها و حبوبات است که زنان در ظروف گوناگونی به عمل آورده و روز سیزدهم جشن ، دسته جمعی به بیرون شهر رفته و آن را به آب می افکندند.                                      
...رویاندن و سبز کردن سبزه از رسوم رایج در جشن آدونیس بود که در سوریه و اطراف آن برگزار می شد. در این جشن گیاهانی را سبز می کردند که طی هشت روز خوب رشد می کرد. سپس در روز هشتم ضمن آئین ها و رسوم سوگواری برای آدونیس، سبزه ها را همراه با تندیس مرده آدونیس به کنار دریا یرده و به آب می سپردند. این رسم نوعی برگزاری آئین های جادوی تقلیدی بود که بدان وسیله می خواستند طلـب باران فـراوان کنند. امروزه چنین رسـمی در ایران  و در مراسـم           
نوروزی زنده است اما سپردن سبزه در روز سیزدهم به جای هشتم، بی  گمان ناشی از شرایط اقلیمی و آب و هوا در مقدار رویش سبزه است                                                                                                                             
در امپراطوری روم نیز که جشن هیلاریا به یاد رستاخیز و دوباره زنده شدن آتیس در بیست و پنجم مارس که مشهور به آغاز اعتدال بهاری بود برگزار می گشت از همین گونه است.                                                                                 
   ...در مورد جشن زگموک که جشن بهاری و آغاز سال می باشد، مورخان باستان شناسی چون بِروسوس و استرابون از آن یاد کرده اند. در این جشن ها بردگان، غلامان یا محکومان به مرگ و یا دلقک ها را عنوان و منصب بزرگان و حتی مقام صدارت و شاهی می دادند. از اجرای چنین رسمی در زمان گوده آ که به مناسبت مراسمی مقدس و سالانه در معبد انجام می شد آگاهی داریم. شخص مورد نظر را با پوشاندن البسه ای مضحک به شکل شاه درآورده و در یک رشته اعمال نمایشی وی را آزاد می گذاشتند تا دست به صدور احکام و فرامین شاهانه بزند. و سرانجام پس از انقضای دوران معهود وی را به کیفری که پیش از آن برایش تعیین شده بود یعنی مرگ می رساندند. این مراسم با میر نوروزی که حکمی پنج روزه داشت همانندی های بسیار دارد..                                                                                                                                    
    روز اول آوریل که در اروپا به نام April Fool’s Day  شناخته شده است، انطباقی از این مراسم می باشد که طی آن شهروندان و حتی روزنامه ها مجاز هستند که مطلبی غیر قابل باور، طنز آمیز و یا دور از واقعیت را مطرح کنند و از هر گونه مسئولیت اخلاقی، شهروندی و یا قانونی مبرا می باشند. از آنجائیکه این رسم قدیمی در جهان بسیار شناخته شده است، در آن روز یعنی روز اول بهار اگر کسی مطلب عجیبی را بعنوان خبر روز مطرح کند شنونده باید بگوید:  حواسم جمع است و مرا گول نخواهی زد. این رسم که ظاهرأ جاودانی شده است در عرصه های مختلف زندگی رایج و بسیار محبوب است .
    در مورد سفره هفت سین نیز که نویسنده و پژوهشگر محترم محمود روح الامینی آن را یکی از مراسم به جا مانده از جشن اکیتو می داند، باید گفت که در طول تاریخ به فرم های مختلفی چیده شده است. هر چند که امروزه با چیدن هفت شئی که نامشان با حرف سین شروع می شود فراهم می شود  اما بر طبق بعضی روایات قبلأ مرکب از هفت شین بوده است. آقای روح الامینی اظهار می دارد که در یک برهه زمانی برای چیدن هفت سین درباری بدین گونه عمل می کردند که هفت دانه از کلوچه هایی را که از حبوبات مختلف مانند جو و گندم وارزن و نخود و عدس و برنج و کنجد و لوبیای پخته تهیه شده بود، در کنـار میزمی گذاشتند و در وسط میز هم هفت شاخه از درخت هایی مانند بید و  زیتون و به و انار را که خوش یمن می دانستند (البته به اندازه های کوچک در حد دو یا سه بند انگشت) وسط میز قرار می دادند. هفت جام سپید و هفت درهم سفید ضرب همان سال و یک دینار نو و یک بسته اسپند را هم در کنار بقیه قرار می دادند. با بررسی نوشته های گوناگون در زمینه هفت سین می توان چنین نتیجه گیری کرد که قدیمی ترین فرمول، چیدن هفت روئیدنی خوش یمن بوده که لزومأ حرف اول اسمشان سین یا شین
یا حتی یکسان نبوده است.                                                                                                                   
منابع:                                                                           
1 ـ آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز، محمود روح الامینی    
2 ـ جشن های آب، پژوهش و نوشته هاشم رضی                         
3 ـ چشن های ایران باستان، هاشم رضی                                  
                               4 ـ اینترنت

No comments:

Post a Comment